قدرت درک نیت کاربر در سئو رو کشف کن. یاد بگیر چطور محتوات رو بهینه کنی تا نیازهای کاربرها رو برآورده کنه و رتبه وبسایتت رو بهبود بده.
تو روزهای اولیه، گوگل خیلی به دادههای متنی ساده و بکلینکها برای ایجاد رتبهبندی از طریق بهروزرسانیهای ماهانه (که اون موقع بهش میگفتن رقص گوگل) تکیه میکرد.
از اون روزها، جستجوی گوگل تبدیل به یه محصول پیچیده شده با کلی الگوریتم که برای ترویج محتوا و نتایجی طراحی شدن که نیازهای کاربر رو برآورده میکنن.
تا حدی، خیلی از کارهای سئو یه بازی با اعداده. ما روی این چیزها تمرکز میکنیم:
- رتبهبندیها
- حجم جستجوها
- سطوح ترافیک ارگانیک
- تبدیل کاربر به مشتری در داخل سایت
ممکنه معیارهای شخص ثالث رو هم شامل کنیم، مثل مقدار دیده شدن در جستجوها یا بهترین تلاش برای تقلید از معیار PageRank. اما بیشتر وقتها، به یه سری معیارهای کمّی اصلی برمیگردیم.
دلیلش اینه که این معیارها همون چیزهایی هستن که معمولاً ما به عنوان متخصصان سئو باهاشون قضاوت میشیم – و میشه اونا رو در وبسایتهای رقبا (از طریق ابزارهای شخص ثالث) اندازه گرفت.
مشتریها میخوان رتبه بالاتری داشته باشن و ببینن که ترافیک ارگانیکشون داره زیاد میشه، و به تبع اون، لیدها و فروشها هم بهبود پیدا میکنن.
وقتی کلمات کلیدی هدف رو انتخاب میکنیم، تمایل و جذابیتی وجود داره که دنبال اونایی با بیشترین حجم جستجو بریم، اما خیلی مهمتر از حجم جستجوی کلمه کلیدی، نیتی هست که پشتشه.
همچنین تمایلی هست که هر عبارت یا کلمه کلیدی با حجم جستجوی کم یا بدون جستجو رو بر اساس این باور غلط که «ارزش سئویی» نداره، نادیده بگیریم، اما این کلمه کلیدی خیلی به حوزه کاری ما بستگی داره. لازمه که یه لایه هوش تجاری روش بذاریم تا بفهمیم آیا این اصطلاحات واقعاً ارزشی ندارن یا نه.
این یه بخش کلیدی از معادلهست که اغلب موقع تولید محتوا نادیده گرفته میشه. خیلی خوبه که میخوای برای یه اصطلاح خاص رتبه بگیری، اما محتوا باید مرتبط باشه و نیت کاربر رو برآورده کنه.
علم پشت نیت کاربر
در سال 2006، یه مطالعه که توسط دانشگاه هنگ کنگ انجام شد، نشون داد که در سطح اولیه، نیت جستجو رو میشه به دو هدف جستجو تقسیم کرد:
- کاربر به طور خاص دنبال پیدا کردن اطلاعات مربوط به کلمه(های) کلیدی که استفاده کرده، هست.
- کاربر دنبال اطلاعات کلیتر درباره یه موضوعه.
یه تعمیم بیشتر هم میشه انجام داد و نیتها رو بر اساس اینکه جستجوگر چقدر خاص و چقدر جامع هست، تقسیم کرد.
کاربرهای خاص، یه نیت جستجوی محدود دارن و از این منحرف نمیشن، در حالی که یه کاربر جامع ممکنه یه دامنه گستردهتر حول موضوع(های) خاص داشته باشه.
لاگون و آگیختین (2014) پیچیدگی و وسعت «وظیفهای» که کاربرها قصد دارن وقتی آنلاین میشن انجام بدن رو بررسی کردن. اونا از ردیابی چشم و حرکات مکاننما استفاده کردن تا رضایت کاربر و تعامل با صفحات نتایج جستجو رو بهتر درک کنن.
این مطالعه تغییرات قابل توجهی در الگوهای توجه کاربر بر اساس پیچیدگی وظیفه (سطح بار شناختی لازم برای تکمیل وظیفه) و حوزه جستجو (مثلاً نتایج مربوط به سلامت و امور مالی ممکنه بیشتر از خرید کفش ورزشی مورد بررسی دقیق قرار بگیرن) پیدا کرد.
موتورهای جستجو هم دارن در درک هر دو نیت جستجو پیشرفت میکنن. Hummingbird گوگل و Korolyov و Vega یاندکس فقط دو نمونه هستن.
گوگل و نیت جستجو
مطالعات زیادی برای درک نیت پشت یه کوئری انجام شده، و این تو انواع نتایجی که گوگل نمایش میده منعکس شده.
پل هار از گوگل در سال 2016 یه ارائه عالی داشت که به این نگاه میکرد که گوگل چطور نتایج رو از دیدگاه یه مهندس رتبهبندی برمیگردونه.
همون مقیاس «کاملاً برآورده میکنه» رو میشه تو دستورالعملهای ارزیابی کیفیت جستجوی گوگل پیدا کرد.
تو این ارائه، هار نظریههای اساسی رو توضیح میده که چطور یه کاربر که دنبال یه فروشگاه خاص میگرده (مثلاً جین وست) احتمالاً بیشتر دنبال نزدیکترین فروشگاه جین وسته، نه دفتر مرکزی این برند تو تهران.
دستورالعملهای ارزیابی کیفیت جستجو این رو تو بخش 3 تکرار میکنه و جزئیات «دستورالعملهای رتبهبندی نیازهای برآورده شده» و چگونگی استفاده از اونا برای محتوا رو میده.
این مقیاس از کاملاً برآورده میکنه (FullyM) تا نمیتونه برآورده کنه (FailsM) متغیره و پرچمهایی داره که نشون میده آیا محتوا مربوط به بزرگسالاست، به زبان خارجیه، لود نمیشه یا ناراحتکننده/توهینآمیزه.
ارزیابها نه تنها نسبت به وبسایتهایی که تو نتایج وب نمایش میدن انتقادی هستن، بلکه نسبت به بلوکهای نتیجه محتوای ویژه (SCRB)، یعنی همون ریچ اسنیپتها، و سایر ویژگیهای جستجو که علاوه بر «10 لینک آبی» ظاهر میشن هم انتقادی هستن.
یکی از بخشهای جالبتر این دستورالعملها، بخش 13.2.2 هست که عنوانش «نمونههایی از کوئری هایی که نمیتونن نتایج کاملاً برآورده شده داشته باشن» هست.
تو این بخش، گوگل توضیح میده که «کوئری های مبهم بدون یه نیت کاربری واضح یا تفسیر غالب» نمیتونن یه رتبهبندی کاملاً برآورده شده بگیرن.
مثالش کوئری [ADA] هست که میتونه انجمن دیابت آمریکا، انجمن دندانپزشکی آمریکا، یا یه زبان برنامهنویسی که در سال 1980 ابداع شده باشه. از اونجایی که هیچ تفسیر غالبی از اینترنت یا کوئری وجود نداره، هیچ جواب قطعی نمیشه داد.
وبسایتهای پرسش و پاسخ مبتنی بر جامعه (CQA)
اخیراً، گوگل داره به ردیت تو نتایج جستجو اولویت میده.
یه مقاله در سال 2011 پتانسیل استفاده از پلتفرمهای پرسش و پاسخ مبتنی بر جامعه (CQA) برای بهبود رضایت کاربر در نتایج جستجوی وب را مورد توجه قرار داد.
این مطالعه دادههایی رو از یه موتور جستجوی بینام و یه وبسایت CQA بینام جمعآوری کرد و از مدلهای یادگیری ماشینی برای پیشبینی رضایت کاربر استفاده کرد. دادههایی که برای تلاش در پیشبینی رضایت استفاده شدن شامل این موارد بودن:
- ویژگیهای متنی (مثل طول جواب، خوانایی)
- ویژگیهای کاربر/نویسنده (مثل امتیاز اعتبار پاسخدهنده)
- ویژگیهای جامعه (مثل تعداد رأیها)
این مطالعه دریافت که عواملی مثل وضوح و کامل بودن پاسخها، پیشبینیکنندههای مهمی برای رضایت کاربر بودن.
اما این، این برداشت رو که ردیت یه افزوده با کیفیت به نتایج جستجو نیست و نباید بهش اولویت داده بشه توضیح نمیده.
کوئری هایی با معانی چندگانه
به خاطر تنوع زبان، خیلی از کوئری ها بیشتر از یه معنی دارن. مثلاً، [apple] میتونه یا یه برند لوازم الکترونیکی مصرفی باشه یا یه میوه.
گوگل این مسئله رو با دستهبندی کوئری بر اساس تفسیرش حل میکنه. از تفسیر کوئری میشه برای تعریف نیت استفاده کرد.
تفسیرهای کوئری به این سه حوزه طبقهبندی میشن:
تفسیرهای غالب
تفسیر غالب چیزیه که بیشتر کاربرها وقتی یه کوئریی خاص رو جستجو میکنن منظورشونه.
به ارزیابهای جستجوی گوگل صراحتاً گفته میشه که تفسیر غالب باید واضح باشه.
تفسیرهای رایج
هر کوئریی میتونه چندین تفسیر رایج داشته باشه. مثال گوگل تو دستورالعملهاش [mercury] هست – که میتونه یا سیاره باشه یا عنصر شیمیایی.
تو این مورد، گوگل نمیتونه یه نتیجهای ارائه بده که «کاملاً» نیاز جستجوی کاربر رو برآورده کنه، اما در عوض، نتایجی با تفسیرها و نیتهای متفاوت تولید میکنه (تا همه جوانب رو پوشش بده).
تفسیرهای جزئی
خیلی از کوئریها تفسیرهای کمتر رایج هم دارن، و اینا اغلب میتونن وابسته به موقعیت مکانی باشن.
این امکان هم وجود داره که تفسیرهای جزئی به تفسیرهای غالب تبدیل بشن، اگه رویدادهای دنیای واقعی باعث بشن علاقه عمومی کافی به تفسیر تغییر یافته به وجود بیاد.
انجام دادن – دانستن – رفتن (Do – Know – Go)
انجام دادن، دانستن، رفتن یه مفهومه که میگه کوئریهای جستجو رو میشه به سه دسته تقسیم کرد: انجام دادن، دانستن و رفتن.
این دستهبندیها بعد، تا حدی، نوع نتایجی که گوگل به کاربرهاش ارائه میده رو تعیین میکنن.
انجام دادن (کوئریهای تراکنشی)
وقتی کاربرها یه کوئری «انجام دادن» انجام میدن، میخوان یه عمل خاص رو انجام بدن، مثل خرید یه محصول خاص یا رزرو یه خدمت. این برای وبسایتهای فروشگاهی مهمه، مثلاً جایی که کاربر ممکنه دنبال یه برند یا کالای خاص باشه.
کوئریهای اقدام بر اساس دستگاه هم یه شکل از کوئریی «انجام دادن» هستن و با توجه به اینکه چطور با گوشیهای هوشمند و فناوریهای دیگه تعامل میکنیم، دارن مهم و مهمتر میشن.
در سال 2007، اپل اولین آیفون رو عرضه کرد که رابطه ما با دستگاههای دستی رو تغییر داد. گوشی هوشمند یعنی چیزی بیشتر از فقط یه تلفن. دسترسی ما به اینترنت رو با شرایط خودمون باز کرد.
البته، قبل از آیفون، نسل اول، دوم و WAP رو داشتیم – اما واقعاً نسل سوم بود که حدود سال 2003 ظهور کرد و تولد ویجتها و اپها بود که رفتارهای ما رو تغییر داد و دسترسی و در دسترس بودن اینترنت رو برای تعداد زیادی از کاربرها افزایش داد.
کوئریهای اقدام بر اساس دستگاه و جستجوی موبایلی
در مه 2015، جستجوی موبایل از جستجوی دسکتاپ در اکثر حوزهها در سطح جهانی پیشی گرفت. الآن که به سال 2024 رسیدیم، 59.89% از ترافیک از دستگاههای موبایل و تبلت میاد.
گوگل هم با زمانه پیش رفته و اهمیت یه سایت بهینه شده برای موبایل و انتقال به mobile-first indexing رو به عنوان نشانههای آشکار نشون داده.
دسترسی بیشتر به اینترنت همچنین یعنی که ما میتونیم جستجوها رو بیشتر بر اساس رویدادهای زمان واقعی انجام بدیم.
در نتیجه، گوگل الآن تخمین میزنه که 15% از کوئریهایی که روزانه پردازش میکنه جدید هستن و قبلاً هرگز دیده نشدن.
این تا حدی به خاطر دسترسی جدیدیه که جهان داره و نرخهای نفوذ گوشیهای هوشمند و اینترنت که در سطح جهانی دیده میشه.
دستگاههای موبایل نه تنها در نحوه جستجوی ما، بلکه در نحوه تعامل ما با دنیای آنلاین هم دارن جایگاه بیشتری پیدا میکنن. در واقع، 95.6% از کاربران اینترنت جهانی بین 16 تا 64 سال از طریق یه دستگاه موبایل به اینترنت دسترسی پیدا میکنن.
یه درک کلیدی از جستجوی موبایل اینه که کاربرها ممکنه کوئریشون رو از طریق این دستگاه راضی نکنن.
از تجربه من، کار کردن تو چندین حوزه مختلف، خیلی از کوئریهای جستجوی موبایل تمایل دارن بیشتر روی تحقیق و اطلاعات تمرکز کنن، و بعداً به یه دسکتاپ یا تبلت برای تکمیل خرید منتقل میشن.
طبق دستورالعملهای ارزیابی کیفیت جستجوی گوگل:
«چون استفاده از گوشیهای موبایل میتونه سخت باشه، SCRBها میتونن به کاربرهای گوشی موبایل کمک کنن خیلی سریع کارهاشون رو انجام بدن، مخصوصاً برای بعضی از کوئریهای دانستن ساده، بازدید حضوری و انجام دادن.»
موبایل هم یه بخش بزرگ از دستورالعملهای کیفیت جستجوی گوگله، که کل بخش 2 بهش اختصاص داده شده.
دانستن (کوئریهای اطلاعاتی)
یه کوئریی «دانستن» یه کوئری اطلاعاتیه، که کاربر میخواد درباره یه موضوع خاص یاد بگیره.
کوئریهای دانستن ارتباط نزدیکی با میکرومومنتها دارن.
در سپتامبر 2015، گوگل یه راهنما درباره میکرومومنتها منتشر کرد، که به خاطر نفوذ بیشتر گوشیهای هوشمند و دسترسی به اینترنت اتفاق میافتن.
میکرومومنتها زمانی رخ میدن که یه کاربر نیاز داره یه کوئریی خاص رو همون موقع و همونجا راضی کنه، و اینا اغلب یه فاکتور زمانی دارن، مثل چک کردن زمان قطار یا قیمت سهام.
چون کاربرها الآن میتونن هر جا و هر وقت به اینترنت دسترسی داشته باشن، این انتظار هست که برندها و اطلاعات زمان واقعی هم هر جا و هر وقت در دسترس باشن.
میکرومومنتها هم در حال تکامل هستن. کوئریهای دانستن میتونن از سوالهای ساده مثل [تام کروز چند سالشه] تا کوئریهای گستردهتر و پیچیدهتری که همیشه یه جواب ساده ندارن، متغیر باشن.
کوئریهای دانستن تقریباً همیشه از نظر نیت اطلاعاتی هستن. اونا نه تجاری هستن و نه تراکنشی. در حالی که ممکنه یه جنبه از تحقیق محصول باشه، کاربر هنوز به مرحله تراکنش نرسیده.
یه کوئریی اطلاعاتی خالص میتونه از [چقدر طول میکشه تا به تهران برسیم] تا [gabriel macht imdb] متغیر باشه.
تا حدی، اینا با همون اهمیت کوئریهای مستقیم تراکنشی یا تجاری دیده نمیشن – مخصوصاً توسط وبسایتهای فروشگاهی. اما اونا ارزش کاربری ارائه میدن، که همون چیزیه که گوگل دنبالشه.
مثلاً، اگه یه کاربر بخواد بره تعطیلات، ممکنه با جستجوی [تعطیلات آفتابی زمستان اروپا] شروع کنه و بعد به مقصدهای خاص محدودش کنه.
کاربرها مقصد رو بیشتر تحقیق میکنن، و اگه وبسایت شما اطلاعاتی که دنبالش هستن رو بهشون بده، احتمالش هست که از شما هم استعلام کنن.
فیچر اسنیپتها و جستجوهای بدون کلیک
ریچ اسنیپتها و بلوکهای نتیجه محتوای ویژه (یعنی فیچر اسنیپتها) یه مدتیه که بخش اصلی سئو بودن، و میدونیم که ظاهر شدن تو یه ناحیه SCRB میتونه حجم زیادی از ترافیک رو به وبسایتت هدایت کنه.
از طرف دیگه، ظاهر شدن تو موقعیت صفر میتونه به این معنی باشه که کاربر روی وبسایتت کلیک نکنه، یعنی ترافیک نمیگیری و شانس اینکه اونا سایت رو کاوش کنن یا تو شمارش نمایشهای تبلیغات حساب بشن رو از دست میدی.
با این حال، ظاهر شدن تو این موقعیتها از نظر نرخ کلیک قدرتمنده و میتونه یه فرصت عالی برای معرفی کاربرهای جدید به برند/وبسایتت باشه.
رفتن (کوئریهای ناوبری)
کوئریهای «رفتن» معمولاً کوئریهای برند یا موجودیت شناخته شده هستن، که کاربر میخواد به یه وبسایت یا مکان خاص بره.
همینطور، اگه مشتری شما میخواد برای یه اصطلاح برند رقیب رتبه بگیره، باید ازشون بپرسید که چرا گوگل باید سایت اونا رو نشون بده وقتی کاربر مشخصاً دنبال رقیبه.
این یه ملاحظهایه که باید موقع انجام مهاجرتهای تغییر برند هم در نظر بگیرید، و همینطور اینکه اصطلاح جدید چه معانی و نیتی داره.
تعریف نیت یه چیزه، سفر کاربر یه چیز دیگه
مدت زیادیه که سفر مشتری یه فعالیت اصلی در برنامهریزی و توسعه هم کمپینهای بازاریابی و هم وبسایتها بوده.
در حالی که نقشهبرداری از شخصیتها و برنامهریزی اینکه کاربرها چطور تو وبسایت ناوبری میکنن مهمه، درک اینکه کاربرها چطور جستجو میکنن و در چه مرحلهای از سفرشون هستن هم ضروریه.
کلمه سفر اغلب تداعیکننده یه مسیر مستقیمه، و خیلی از سفرهای کاربری پایه معمولاً مسیر صفحه فرود > فرم یا صفحه اصلی > صفحه محصول > فرم رو دنبال میکنن. این همون طرز فکریه که ما معمولاً برای نقشهبرداری از معماری وبسایت استفاده میکنیم.
ما فرض میکنیم که کاربرها دقیقاً میدونن میخوان چیکار کنن، اما جستجوی موبایل و صوتی پویاییهای جدیدی رو به زندگی روزمره ما معرفی کردن، که تقریباً یه شبه تصمیمگیریها و رفتارهای روزانه ما رو شکل دادن.
در مورد انقلاب گوشیهای هوشمند، گوگل در سال 2015 به این موضوع واکنش نشون داد و گسترش سازگاری با موبایل رو به عنوان یه سیگنال رتبهبندی اعلام کرد – چند ماه قبل از چیزی که به عنوان Mobilegeddon شناخته شد.
این میکرومومنتها مستقیماً درک ما از سفر کاربر رو زیر سؤال میبرن. کاربرها دیگه به یه روش واحد جستجو نمیکنن، و به خاطر اینکه گوگل در سالهای اخیر چطور توسعه پیدا کرده، دیگه یه صفحه نتایج جستجوی واحد وجود نداره.
ما میتونیم از طریق نتایج جستجویی که گوگل نمایش میده و با تحلیل دادههای اختصاصی از سرچ کنسول گوگل، ابزارهای وبمستر بینگ و یاندکس متریکا، مرحلهای که کاربر در اون قرار داره رو تعیین کنیم.
نیت میتونه تغییر کنه، نتایج و ارتباط هم همینطور
یه چیز مهم دیگه که باید به یاد داشته باشیم اینه که نیت جستجو و نتایجی که گوگل نمایش میده هم میتونن (حتی خیلی سریع) تغییر کنن.
یه نمونهاش حمله DDoS به Dyn بود که در اکتبر 2016 اتفاق افتاد.
برخلاف سایر حملات DDoS قبل از اون، پوشش خبری اطراف حمله Dyn جریان اصلی بود – حتی کاخ سفید هم در موردش بیانیه داد.
قبل از حمله، جستجو برای اصطلاحاتی مثل [ddos] یا [dns] نتایجی از شرکتهایی مثل Incapsula، Sucuri و Cloudflare میآورد.
این نتایج همه فنی بودن و برای مخاطب تازهواردی که داشت این اصطلاحات رو کشف و بررسی میکرد مناسب نبودن.
چیزی که یه زمانی یه کوئری با نیت تجاری یا تراکنشی بود، سریعاً تبدیل به اطلاعاتی شد. در عرض 12 ساعت از حمله، نتایج جستجو تغییر کردن و تبدیل به نتایج خبری و مقالات وبلاگی شدن که توضیح میدادن یه حمله DDoS چطور کار میکنه.
به همین دلیله که مهمه نه تنها برای کلمات کلیدی که ترافیک تبدیلکننده میارن بهینهسازی کنیم، بلکه برای اونایی که میتونن ارزش کاربری و ارتباط موضوعی به دامنه ارائه بدن هم این کار رو انجام بدیم.
در حالی که نیت میتونه در طول یه چرخه خبری تغییر کنه، حمله DDoS به Dyn و تأثیرش روی نتایج جستجو همچنین به ما یاد میده که – با تقاضا و کشش کاربری کافی – تغییر در نیت میتونه دائمی بشه.
هوش مصنوعی چطور میتونه نیت و رفتار جستجوی کاربر رو تغییر بده
بعد از بررسی پروفایلهای سرچ کنسول مشتریها و نگاه کردن به روندهای کلمات کلیدی، یه الگو دیدیم که تو سال گذشته داره ظهور میکنه.
با یه مشتری لوازم الکترونیکی خانگی، تعداد کوئریهایی که با چطور/چی/آیا شروع میشن افزایش پیدا کرده، که مجموعه کوئریهای موجود رو گسترش میده.
مثلاً، جایی که تاریخاً کوئری [سازنده مدل ویژگی] بوده، یه افزایشی در [آیا سازنده مدل ویژگی داره] وجود داره.
سالهاست که یه کوئریی جستجوی معمولی از یه الگوی نسبتاً یکنواخت پیروی میکنه. از این الگو، گوگل یاد گرفته چطور شناسایی کنه و نیت رو تعیین کنه.
ما میتونیم این رو از درکمون از یه پتنت گوگل یعنی تولید خودکار الگوی کوئری استنباط کنیم.
برای انجام این کار، گوگل باید کوئری رو حاشیهنویسی کنه، و یه حاشیهنویس تعدادی عنصر از یه شناساگر زبان، حذفکننده کلمات ایست، مقادیر اطمینان و شناساگر موجودیت داره.
این مهمه چون هوش مصنوعی و فناوریهای در حال تغییر پتانسیل تغییر نحوه انجام جستجو توسط کاربرها رو دارن. این تا حدی به این دلیله که ما نیاز داریم زمینه اضافی به مدلهای زبانی بزرگ ارائه بدیم تا نیازهای ما رو برآورده کنن.
همونطور که نیاز داریم در مورد چیزی که سعی داریم به دست بیاریم صریح باشیم، زبان ما به طور طبیعی مکالمهایتر و گستردهتر میشه، همونطور که در راهنمای پرامپت ChatGPT وینسنت تراسی پوشش داده شده.
اگه این روند رایج بشه، نحوه پردازش تغییر در نوع کوئری توسط گوگل و موتورهای جستجو میتونه ساختارهای فعلی SERP رو هم تغییر بده.
یادگیری ماشینی و طبقهبندی نیت
طرف دیگه این سکه اینه که چطور وبسایتهایی که محتوای متفاوت (و بیشتری) تولید میکنن میتونن رفتار جستجو رو تحت تأثیر قرار بدن و تغییر بدن.
اینکه پلتفرمها چطور ابزارها و ویژگیهای جدید رو بازاریابی میکنن هم روی این تغییرات تأثیر میذاره. کمپینهای بزرگ گوگل با حضور سلبریتیها برای Circle to Search یه نمونه خوب از این موضوعه.
همونطور که یادگیری ماشینی به مرور زمان مؤثرتر میشه – و این، همراه با سایر الگوریتمهای گوگل، میتونه صفحات نتایج جستجو رو تغییر بده.
این ممکنه باعث بشه گوگل با SCRBها و سایر ویژگیهای SERP در حوزههای مختلف آزمایش کنه، مثل مقایسه محصولات مالی، املاک و مستغلات، یا پیشرفتهای بیشتر در زمینه خودرو.