با این همه اطلاعات غلطی که درباره سئو پخش شده، چطور میشه فهمید کدوم درسته و کدوم غلط؟ بیا 26 تا از جنجالیترین “افسانه های سئو” رو بررسی کنیم.
سئو یه دنیای پیچیده، گسترده و گاهی مرموزه. جنبههای زیادی داره که میتونن آدم رو گیج کنه.
همه سر اینکه سئو دقیقاً شامل چه چیزایی میشه توافق ندارن – مثلاً اینکه سئو تکنیکال (Technical SEO) کجا تموم میشه و توسعه (Development) از کجا شروع میشه.
چیزی که اوضاع رو بدتر میکنه، اطلاعات غلطیه که همه جا پخش شده. “متخصص” زیاد داریم تو اینترنت ولی همشون لایق این عنوانی که به خودشون دادن نیستن. از کجا بفهمیم به کی میشه اعتماد کرد؟
حتی کارمندای گوگل هم گاهی باعث گیج شدن بیشتر میشن. تو توضیح آپدیتها و سیستمهای خودشون مشکل دارن و گاهی توصیههایی میکنن که با حرفای قبلیشون در تضاده.
خطرات افسانههای سئو
مشکل اینه که ما دقیقاً نمیدونیم موتورهای جستجو چطور کار میکنن. به خاطر همین، خیلی از کارایی که ما متخصصای سئو انجام میدیم، آزمون و خطا و حدس و گمان آگاهانهس.
وقتی داری سئو یاد میگیری، ممکنه نتونی همه چیزایی که میشنوی رو امتحان کنی.
اینجاست که افسانههای سئو شکل میگیرن. یهو به خودت میای میبینی داری با افتخار به مدیرت میگی که میخوای محتوای سایتت رو با هوش مصنوعی بهینهسازی کنی.
خیلی وقتا میشه افسانههای سئو رو با یه کم فکر کردن رد کرد.
مثلاً کافیه این سوالات رو از خودت بپرسی، گوگل دقیقاً چطوری میتونه اینو اندازه بگیره؟ اصلاً این واقعاً به نفع کاربر نهاییه؟
تو سئو یه خطر بزرگ اینه که فکر کنیم موتورهای جستجو همهکارهن، و به خاطر همین، افسانههای عجیب و غریب درباره اینکه چطور سایتهامون رو میفهمن و ارزیابی میکنن شروع به رشد میکنه.
افسانه سئو چیه؟
قبل از اینکه بریم سراغ رد کردن چندتا از افسانههای رایج سئو، بیا ببینیم این افسانه های سئو اصلاً به چه شکلی ظاهر میشن.
خرد آزمایش نشده
افسانهها تو سئو معمولاً شکل حرفای دهان به دهانی رو دارن که کسی امتحانشون نکرده.
در نتیجه، یه چیزی که شاید اصلاً تأثیری رو آوردن ترافیک مناسب و ارگانیک به سایت نداشته باشه، طوری رفتار میشه که انگار خیلی مهمه.
فاکتورهای کوچیک که بیش از حد بزرگ شدن
افسانههای سئو ممکنه چیزایی باشن که تأثیر کمی رو رتبهبندی ارگانیک (Organic) یا کانورژن (Conversion) دارن، ولی بهشون اهمیت زیادی داده میشه.
این میتونه یه صرفا یه تیک زدن ساده باشه که میگن فاکتور حیاتی موفقیت در سئوئه، یا صرفاً یه فعالیتی که ممکنه فقط باعث بشه سایتت یه ذره جلو بیفته، اگه همه چیز با رقبات دقیقاً برابر باشه.
توصیههای قدیمی
افسانهها ممکنه صرفاً به این خاطر به وجود بیان که چیزی که قبلاً برای رتبهبندی و کانورژن خوب سایتها مؤثر بوده، دیگه کار نمیکنه ولی هنوز داره توصیه میشه. ممکنه یه چیزی قبلاً خیلی خوب جواب میداده، اما لان دیگه اینطور نیست.
با گذر زمان، الگوریتمها هوشمندتر شدن. مردم هم نسبت به بازاریابی بدبینتر شدن.
خلاصه، چیزی که یه زمانی توصیه خوبی بود، الان ممکنه دیگه منسوخ شده باشه.
سوءتفاهم درباره گوگل
خیلی وقتا، سرچشمه یه افسانه خود گوگله.
متأسفانه، یه توصیه یه کم مبهم یا نه چندان واضح از یه نماینده گوگل اشتباه فهمیده میشه و از کنترل خارج میشه.
قبل از اینکه بفهمی چی شده، میبینی یه سرویس بهینهسازی جدید داره بر اساس یه اظهارنظر الکی که یه کارمند گوگل شوخیشوخی گفته فروخته میشه.
افسانههای سئو میتونن بر اساس واقعیت باشن.
در مورد افسانههایی که از گوگل نشأت میگیرن، معمولاً اینطوریه که واقعیت توسط تفسیر صنعت سئو از حرف گوگل اونقدر تحریف شده که دیگه شباهتی به اطلاعات مفید نداره.
26 تا افسانه رایج سئو
حالا که فهمیدیم چی باعث ایجاد و ادامه افسانههای سئو میشه، بیا حقیقت پشت چند تا از رایجترینهاشون رو ببینیم.
1. اثر سندباکس و ماه عسل گوگل
بعضی از متخصصای سئو فکر میکنن گوگل به صورت خودکار سایتهای جدید رو برای یه مدت تو نتایج جستجوی ارگانیک سرکوب میکنه قبل از اینکه بذاره آزادانه رتبهبندی بشن.
بعضیا هم میگن یه جور دوره ماه عسل وجود داره که توش گوگل محتوای جدید رو بالا میاره تا ببینه کاربرا دربارش چی فکر میکنن.
به عبارتی محتوا پروموت (Promote) میشده تا مطمئن بشن کاربرای بیشتری میبیننش. سپس، از چیزایی مثل نرخ کلیک و برگشت به صفحه نتایج جستجو استفاده میکردن تا بفهمن محتوا، محتوای خوبیه و همینطور لایق رتبه بالاست یا نه.
البته، یه چیزی به اسم سندباکس حریم خصوصی گوگل هم هست. این برای کمک به حفظ حریم خصوصی آنلاین کاربران طراحی شده. این با اون سندباکسی که میگن سایتهای جدید رو سرکوب میکنه فرق داره.
وقتی مستقیم از جان مولر درباره اثر ماه عسل (Honeymoon) و سندباکس (Sandbox) رتبهبندی پرسیدن، او جواب داد:
“تو دنیای سئو، بعضیا اینو یه جور سندباکس میدونن که گوگل سایتا رو عقب نگه میداره تا از نمایش صفحات جدید جلوگیری کنه، که البته اینطور نیست.
یا بعضیا بهش میگن دوره ماه عسل که محتوای جدید میاد و گوگل عاشقش میشه و سعی میکنه پروموتش کنه.
و بازم، اینطور نیست که ما عمداً سعی کنیم محتوای جدید رو پروموت یا سرکوب کنیم.
مسئله اینه که ما نمیدونیم و باید حدس بزنیم.
و گاهی اون حدسها درستن و با گذر زمان چیزی واقعاً تغییر نمیکنه.
گاهی اوضاع یکم پایینتر و گاهی یکم بالاتر ثابت میشه.”
پس، گوگل سیستماتیک محتوای جدید رو ترویج یا سرکوب نمیکنه، ولی چیزی که ممکنه ببینی اینه که حدسهای گوگل بر اساس رتبه بقیه سایته.
نتیجه: رسماً یه افسانهس.
2. جریمه محتوای تکراری
این یه افسانهایه که زیاد میشنوم. ایدش اینه که اگه محتوایی تو سایتت داری که جای دیگهای تو وب تکرار شده، گوگل به خاطرش جریمهت میکنه.
کلید فهمیدن اینکه واقعاً چی داره اتفاق میافته، دونستن فرق بین سرکوب الگوریتمی (algorithmic suppression) و اقدام دستیه (manual action).
یه اقدام دستی، که میتونه باعث بشه صفحات وب از ایندکس گوگل حذف بشن، توسط یه آدم تو گوگل انجام میشه.
سپس صاحب سایت از طریق سرچ کنسول گوگل مطلع میشه.
سرکوب الگوریتمی وقتی اتفاق میافته که صفحهت نمیتونه خوب رتبه بگیره، چون یه فیلتر از یه الگوریتم گرفتتش.
در اصل، داشتن متنی که از یه صفحه وب دیگه گرفته شده ممکنه به این معنی باشه که نمیتونی از اون صفحه دیگه جلو بزنی.
موتورهای جستجو ممکنه تشخیص بدن که میزبان اصلی اون متن برای عبارت جستجو مرتبطتر از توئه.
از اونجایی که فایدهای نداره هر دو، تو نتایج جستجو باشن، مال تو سرکوب میشه. این یه جریمه نیست. این الگوریتمه که داره کارشو انجام میده.
یه سری اقدامات دستی مربوط به محتوا هست، ولی اساساً، کپی کردن یک یا دو صفحه از محتوای یکی دیگه باعث نمیشه اینا فعال بشن.
البته، اگه حق قانونی استفاده از اون محتوا رو نداشته باشی، ممکنه دردسرای دیگهای برات درست کنه. همینطور میتونه از ارزشی که سایتت برای کاربر داره کم کنه.
محتوایی که تو خود سایتت تکرار میشه چی؟ مولر توضیح میده که محتوای تکراری یه فاکتور منفی در رتبهبندی نیست. اگه چند تا صفحه با محتوای یکسان داشته باشی، گوگل ممکنه یکی رو به عنوان صفحه اصلی انتخاب کنه و بقیه رو رتبهبندی نکنه.
نتیجه: این یه افسانه سئوئه.
3. تبلیغات کلیکی به رتبهبندی کمک میکنه
این یه افسانه خیلی رایجه. البته خیلی زود هم میشه ردش کرد.
ایدش اینه که گوگل به وبسایتهایی که از طریق تبلیغات کلیکی، پول خرج میکنن، لطف میکنه. این حرف کاملاً اشتباهه.
الگوریتم گوگل برای رتبهبندی نتایج جستجوی ارگانیک، کاملاً جدا از الگوریتمی هست که برای تعیین جایگاه تبلیغات کلیکی استفاده میشه.
راهاندازی یه کمپین برای تبلیغات جستجوی پولی (paid search advertising) از طریق گوگل در کنار انجام سئو، ممکنه به دلایل دیگهای به سایتت کمک کنه، ولی مستقیماً روی رتبهبندیت تأثیر نمیذاره.
نتیجه: این یه افسانه سئوئه.
4. سن دامنه یه فاکتور رتبهبندیه
این ادعا کاملاً تو دسته “اشتباه گرفتن علت و معلول” قرار میگیره.
چون یه وبسایت مدت زیادی وجود داشته و رتبه خوبی داره، پس حتماً سن دامنه، باید یه فاکتور رتبهبندی باشه.
گوگل خودش بارها این افسانه رو رد کرده.
تو جولای 2019، مولر به پستی تو توییتر (که از طریق Wayback Machine بازیابی شده) که پیشنهاد میکرد سن دامنه یکی از “200 سیگنال رتبهبندی” هست، جواب داد: “نه، سن دامنه هیچ کمکی نمیکنه.”
حقیقت پشت این افسانه اینه که یه وبسایت قدیمیتر زمان بیشتری داشته تا کارها رو درست انجام بده.
مثلاً، وبسایتی که 10 ساله فعاله، احتمالاً تونسته بکلینکهای مرتبط زیادی برای صفحات مهمش جمع کنه.
یه وبسایت که کمتر از 6 ماهه راه افتاده، احتمالاً نمیتونه با اون رقابت کنه.
به نظر میاد وبسایت قدیمیتر بهتر رتبهبندی میشه و نتیجهگیری میشه که سن باید فاکتور تعیینکننده باشه.
نتیجه: این یه افسانه سئوئه
5. قرار دادن محتوای در تب (Tab) روی رتبهبندی تأثیر میذاره
این ایده ریشههای قدیمی داره.
فرضش اینه که گوگل به محتوایی که پشت یه تب یا آکاردئون قرار داره، ارزش کمتری میده.
مثلاً متنی که موقع بارگذاری اولیه صفحه قابل مشاهده نیست.
گوگل دوباره این افسانه رو در مارس 2020 رد کرد، ولی سالهاست که این مسئله، بین خیلی از متخصصان سئو یه موضوع بحثبرانگیزه.
تو سپتامبر 2018، گری ایلیس، تحلیلگر روندهای وبمستر (Webmaster Trends Analyst) در گوگل، به رشته توییتی درباره استفاده از تبها برای نمایش محتوا جواب داد.
جوابش این بود:
“تا جایی که من میدونم، هیچ چیزی اینجا تغییر نکرده، بیل: ما محتوا رو ایندکس میکنیم و وزنش کاملاً برای رتبهبندی در نظر گرفته میشه، ولی ممکنه تو اسنیپتها پررنگ نشه. این یه سؤال فنیتر درباره اینه که چطور اون محتوا توسط سایت نمایش داده میشه. ایندکس کردن محدودیتهایی داره.”
اگه محتوا تو HTML قابل مشاهده باشه، دلیلی نداره فرض کنیم فقط به این خاطر که موقع بارگذاری اولیه صفحه برای کاربر مشخص نیست، کمارزشتر در نظر گرفته میشه. این یه نمونه از پنهانکاری (cloaking) نیست و گوگل میتونه به راحتی محتوا رو بخونه.
تا زمانی که چیز دیگهای مانع دیده شدن متن توسط گوگل نشه، باید وزنش مثل متنی باشه که تو تبها نیست.
میخوای در این مورد بیشتر بدونی؟ پس حتماً این مقاله رو بخون که جزئیات بیشتری درباره این موضوع داره.
نتیجه: این یه افسانه سئوئه.
6. گوگل از دادههای گوگل آنالیتیکس تو رتبهبندی استفاده میکنه
این یه ترس رایج بین صاحبان کسب و کاره.
اونا گزارشهای گوگل آنالیتیکس خودشونو بررسی میکنن. احساس میکنن نرخ پرش (bounce rate) میانگین کل سایتشون خیلی بالاست، یا زمان ماندن تو صفحه خیلی پایینه.
پس نگران میشن که گوگل به خاطر این موضوع، سایتشون رو بی کیفیت ببینه. و در ادامه میترسن به همین دلیل خوب رتبهبندی نشن.
افسانه اینه که گوگل از دادههای حساب گوگل آنالیتیکس شما به عنوان بخشی از الگوریتم رتبهبندیش استفاده میکنه.
این افسانهایه که مدت زیادی وجود داشته.
ایلیس دوباره این ایده رو رد کرده و به سادگی گفته: “ما از هیچ چیزی از گوگل آنالیتیکس تو “الگوریتم” استفاده نمیکنیم.”
اخیراً، جان مولر دوباره این ایده رو رد کرد و وقتی پیشنهادی دریافت کرد که به متخصصان سئو بگه GA4 یه فاکتور رتبهبندیه تا استفاده از اون رو افزایش بده، گفتش “این اتفاق نمیافته”.
اگه منطقی فکر کنیم، استفاده از دادههای گوگل آنالیتیکس به عنوان یه فاکتور رتبهبندی، نظارت بر اون رو خیلی سخت میکنه.
مثلاً، با استفاده از فیلترها میشه دادهها رو دستکاری کرد تا به نظر برسه سایت عملکردی داره که در واقعیت نداره.
اصلاً عملکرد خوب چیه؟
“زمان ماندن در صفحه” بالا ممکنه برای محتوای طولانی خوب باشه.
“زمان ماندن در صفحه” پایین میتونه برای محتوای کوتاهتر قابل درک باشه.
آیا هر کدوم از اینا درست یا غلطه؟
گوگل همچنین باید روشهای پیچیدهای که هر حساب گوگل آنالیتیکس پیکربندی شده رو درک کنه.
بعضیها ممکنه همه رباتهای شناخته شده رو حذف کرده باشن، و بعضیها نه. بعضیها ممکنه از ابعاد سفارشی و گروهبندی کانال استفاده کنن، و بقیه هیچی رو تنظیم نکرده باشن.
استفاده قابل اعتماد از این دادهها خیلی پیچیده میشه. صدها هزار وبسایت دیگهای رو در نظر بگیر که از برنامههای تحلیلی دیگه استفاده میکنن.
گوگل چطور با اونا رفتار میکنه؟
نتیجه: این یه افسانه سئوئه.
این افسانه یه مورد دیگه از “علت، نه معلول” هست.
یه نرخ پرش بالا در کل سایت ممکنه نشوندهنده یه مشکل کیفی باشه، یا شاید هم نباشه. زمان کم در صفحه میتونه به این معنی باشه که سایت شما جذاب نیست، یا میتونه به این معنی باشه که محتوای شما سریع قابل هضمه.
این معیارها به شما سرنخهایی میدن که چرا ممکنه خوب رتبهبندی نشید، اما دلیلش نیستن.
7. گوگل به اعتبار دامنه اهمیت میده
PageRank یه الگوریتم تحلیل لینکه که توسط گوگل برای اندازهگیری اهمیت یه صفحه استفاده میشه.
گوگل قبلاً امتیاز PageRank یه صفحه رو به صورت عددی تا 10 روی نوار ابزارش نشون میداد. از سال 2013 دیگه PageRank نمایش داده شده در نوار ابزارها رو بهروز نکرد.
در سال 2016، گوگل تأیید کرد که معیار نوار ابزار PageRank دیگه استفاده نمیشه.
در نبود PageRank، امتیازهای اعتباری شخص ثالث زیادی توسعه پیدا کردن.
نمونههای معروف عبارتند از:
- امتیازهای اعتبار دامنه (Domain Authority) و اعتبار صفحه (Page Authority) وب سایت Moz.
- جریان اعتماد (Trust Flow) و جریان منبع (Citation Flow) وب سایت Majestic.
- رتبه دامنه (Domain Rating) و رتبه URL (URL Rating) وب سایت Ahrefs.
بعضی از متخصصان سئو از این امتیازها برای تعیین “ارزش” یه صفحه استفاده میکنن.
با این حال، این محاسبه هرگز نمیتونه بازتاب کاملاً دقیقی از نحوه ارزشگذاری یه صفحه توسط موتور جستجو باشه.
متخصصان سئو گاهی به قدرت رتبهبندی یه وبسایت اغلب در ارتباط با بکلینک پروفایل (backlink profile) اون اشاره میکنن و این هم به عنوان اعتبار دامنه شناخته میشه.
میبینی که سردرگمی از کجا میاد.
نمایندگان گوگل این ایده رو که اونا از معیار اعتبار دامنه استفاده میکنن، رد کردن.
جان مولر در سال 2022 گفت:
“ما از اعتبار دامنه (domain authority) استفاده نمیکنیم. ما معمولاً سعی میکنیم معیارهامون رو تا جای ممکن دقیق داشته باشیم، گاهی این کار خیلی آسون نیست، که در این صورت به چیزا یه کم کلیتر نگاه میکنیم (مثلاً، ما درباره این موضوع در رابطه با بعضی از بهروزرسانیهای قدیمیتر کیفی صحبت کردیم).”
نتیجه: این یه افسانه سئوئه.
8. محتوای طولانیتر بهتره
حتماً شنیدی که میگن محتوای طولانیتر رتبه بهتری میگیره.
هر چی کلمه بیشتری تو صفحهت باشه، خود به خود ارزش کسب رتبه بیشتری نسبت به رقیبت داره. این “گفته” اغلب تو انجمنهای سئو بدون مدرک کافی دست به دست میشه.
مطالعات زیادی طی سالها منتشر شده که میگن مثلاً “به طور میانگین صفحات تو 10 تا موقعیت اول نتایج جستجو بیش از 1450 کلمه دارن.”
خیلی راحته که یکی این اطلاعات رو تنها در نظر بگیره و فکر کنه صفحات نیاز به حدود 1500 کلمه دارن تا تو صفحه اول رتبهبندی بشن. ولی این چیزی نیست که مطالعه داره میگه.
متأسفانه، این یه نمونه از همبستگیه، نه لزوماً علیت.
فقط چون صفحات رتبه بالا تو یه مطالعه خاص اتفاقاً کلمات بیشتری نسبت به صفحات رتبه 11 و پایینتر داشتن، تعداد کلمات رو یه فاکتور رتبهبندی نمیکنه.
مولر این افسانه رو باز هم تو یه جلسه پرسش و پاسخ سئو گوگل در فوریه 2021 رد کرد:
“از نظر ما تعداد کلمات تو یه صفحه نه یه فاکتور کیفیه، نه یه فاکتور رتبهبندی.”
نتیجه: یه افسانه سئوئه.
9. کلمات کلیدی LSI به رتبهبندی شما کمک میکنن
کلمات کلیدی LSI دقیقاً چی هستن؟ LSI مخفف latent semantic indexing به معنای نمایهسازی معنایی نهفته هست.
این یه تکنیک مورد استفاده در بازیابی اطلاعاته که اجازه میده مفاهیم داخل متن تحلیل بشن و روابط بین اونها شناسایی بشه.
کلمات بسته به زمینهشون معانی ظریفی دارن. کلمه “Right” وقتی با “Left” جفت میشه معنای متفاوتی داره تا وقتی با “Wrong” جفت میشه.
انسانها میتونن سریع مفاهیم رو تو متن متوجه بشن. برای ماشینها سختتره این کار رو انجام بدن.
توانایی ماشینها در درک زمینه و ارتباط بین موجودیتها برای فهم مفاهیم توسط اونها اساسیه.
LSI یه قدم بزرگ به جلو برای توانایی ماشین در فهم متنه. چیزی فراتر از مترادفهاست.
متأسفانه، حوزه LSI توسط جامعه سئو به این درک تبدیل شده که استفاده از کلماتی که از نظر موضوعی مشابه یا مرتبط هستن، رتبهبندی برای کلماتی که صراحتاً در متن ذکر نشدن رو افزایش میده.
این اصلاً درست نیست. گوگل با معرفی BERT، به عنوان فقط یه نمونه، خیلی فراتر از LSI در درک متن رفته.
نتیجه: یه افسانه سئوئه.
10. سئو سه ماه طول میکشه
این به ما کمک میکنه از مکالمات سخت با رئیس یا مشتریهامون در بریم. اگه نتایجی رو که قول دادی نگرفتی، جای زیادی برای مانور میده. “سئو حداقل سه ماه طول میکشه تا اثر کنه.”
منصفانهست که بگیم بعضی تغییرات زمان میبره تا توسط رباتهای موتور جستجو پردازش بشن.
بعد البته، مدتی طول میکشه تا ببینیم اون تغییرات تأثیر مثبت یا منفی دارن. بعد ممکنه زمان بیشتری لازم باشه تا کارت رو اصلاح و تنظیم کنی.
این به این معنی نیست که هر فعالیتی که به اسم سئو انجام میدی تا سه ماه هیچ تأثیری نداره. روز 90ام کارت زمانی نیست که تغییرات رتبه شروع میشن. خیلی بیشتر از اینا وجود داره که به قضیه مربوطه.
اگه تو یه بازار با رقابت خیلی کم هستی و دنبال عبارتهای تخصصی میگردی، ممکنه به محض اینکه گوگل دوباره صفحهت رو Crawl کنه تغییرات رتبه رو ببینی. یه عبارت رقابتی ممکنه خیلی بیشتر طول بکشه تا تغییرات رتبه رو ببینه.
یه مطالعه توسط Semrush پیشنهاد کرد که از 28,000 دامنهای که تحلیل کردن، فقط 19% از دامنهها تونستن در عرض شش ماه شروع به کسب رتبه در 10 جایگاه اول کنن و اون رتبهها رو برای بقیه مطالعه 13 ماه حفظ کنن.
این مطالعه نشون میده که صفحات جدیدتر برای رتبهبندی در جایگاه های بالا مشکل دارن.
با این حال، سئو فقط رتبهبندی تو 10 تای اول گوگل نیست.
مثلاً، یه لیست Google Business Profile خوب جایگذاری شده با نظرات عالی میتونه برای یه شرکت خیلی سودمند باشه. ممکنه Bing، Yandex و Baidu تسخیر نتایج جستجو رو برای برند شما آسونتر کنن.
یه تغییر کوچیک تو عنوان صفحه میتونه باعث بهبود نرخ کلیک بشه. این میتونه همون روز اتفاق بیفته اگه موتور جستجو سریع صفحه رو دوباره Crawl کنه.
اگرچه ممکنه مدت زیادی طول بکشه تا رتبههای صفحه اول رو تو گوگل ببینیم، سادهانگارانهست که موفقیت سئو رو فقط به اون محدود کنیم.
بنابراین، عبارت “سئو سه ماه طول میکشه” سادهگی بیش از حده.
نتیجه: این یه افسانه سئوئه.
11. نرخ پرش یه فاکتور رتبهبندیه
نرخ پرش درصد بازدیدهایی از وبسایت شماست که هیچ تعاملی فراتر از فرود روی صفحه ندارن. این پارامتر معمولاً توسط برنامه آنالیتیکس وبسایت، مثل گوگل آنالیتیکس، اندازهگیری میشه.
بعضی از متخصصای سئو استدلال کردن که نرخ پرش یه فاکتور رتبهبندیه چون معیاری از کیفیته.
متأسفانه، این معیار خوبی برای کیفیت نیست.
دلایل زیادی وجود داره که چرا یه بازدیدکننده ممکنه روی یه صفحه وب فرود بیاد و بدون تعامل بیشتر با سایت، اون رو ترک کنه. ممکنه تمام اطلاعاتی که نیاز داشتن رو تو اون صفحه خونده باشن و سایت رو ترک کرده باشن تا با شرکت تماس بگیرن و قرار ملاقات بذارن.
در این مورد، پرش بازدیدکننده منجر به یه لید (lead) برای شرکت شده.
اگرچه خروج یه بازدیدکننده از صفحه بعد از فرود میتونه نشونهای از محتوای بی کیفیت باشه، اما همیشه اینطور نیست. بنابراین، این پارامتر برای یه موتور جستجو به اندازه کافی قابل اعتماد نیست تا به عنوان معیار کیفیت ازش استفاده کنه.
پوگو-استیکینگ (Pogo-sticking) یا کلیک یه بازدیدکننده روی یه نتیجه جستجو و بعد برگشتن به نتایج جستجو، شاخص قابل اعتمادتری از کیفیت صفحه فرود خواهد بود.
این نشون میده که محتوای صفحه اون چیزی نبوده که کاربر میخواسته، اونقدر که به نتایج جستجو برگشتن تا صفحه دیگهای پیدا کنن یا دوباره جستجو کنن.
جان مولر این رو (دوباره) در جلسه پرسش و پاسخ مرکز وبمستر گوگل در ژوئن 2020 روشن کرد. ازش پرسیده شد که آیا فرستادن کاربرها به یه صفحه ورود به سیستم برای گوگل مثل یه “پرش” به نظر میاد و به رتبهبندیشون آسیب میزنه:
“فکر میکنم اینجا یه کم سوء تفاهم وجود داره، که ما به چیزهایی مثل نرخ پرش آنالیتیکس وقتی صحبت از رتبهبندی وبسایتهاست نگاه میکنیم، و این قطعاً اینطور نیست.”
قبلاً در یه جلسه پرسش و پاسخ دیگه مرکز وبمستر گوگل در جولای 2018، او همچنین گفت:
“ما سعی میکنیم وقتی نوبت به جستجو میرسه از سیگنالهایی مثل این استفاده نکنیم. پس این چیزیه که دلایل زیادی وجود داره که چرا کاربرها ممکنه جلو و عقب برن، یا به چیزهای مختلف تو نتایج جستجو نگاه کنن، یا فقط برای مدت کوتاهی روی یه صفحه بمونن و دوباره برگردن. فکر میکنم این واقعاً سخته که بخوایم اصلاحش کنیم و بگیم، “خب، میتونیم اینو تبدیل به یه فاکتور رتبهبندی کنیم.”
پس چرا این همچنان مطرح میشه؟ خب، برای خیلیها، به خاطر این یه پاراگراف تو یکی از داکیومنت های گوگله:
“فراتر از نگاه کردن به کلمات کلیدی، سیستمهای ما همچنین تحلیل میکنن که آیا محتوا به روشهای دیگهای برای یه پرس و جو مرتبطه یا نه. ما همچنین از دادههای تعامل تجمعی و ناشناس برای ارزیابی اینکه آیا نتایج جستجو برای پرس و جوها مرتبط هستن استفاده میکنیم.”
مشکل اینه که گوگل مشخص نمیکنه که این “دادههای تعامل تجمعی و ناشناس” چی هستن. این منجر به حدس و گمانهای زیاد و البته بحثهایی شده.
نظر من؟ تا زمانی که مطالعات قطعیتری نداشته باشیم، یا چیز دیگهای از گوگل نشنویم، باید به تست کردن ادامه بدیم تا بفهمیم این دادههای تعامل چی هستن.
فعلاً، در مورد تعریف سنتی پرش، من بیشتر به سمت “افسانه” متمایلم.
خود نرخ پرش (که از طریق چیزهایی مثل گوگل آنالیتیکس اندازهگیری میشه) یه عدد خیلی پر سر و صدا و به راحتی قابل دستکاریه. آیا چیزی شبیه به پرش میتونه یه سیگنال رتبهبندی باشه؟ حتماً، ولی باید یه نقطه داده قابل اعتماد و تکرارپذیر باشه که واقعاً کیفیت رو اندازهگیری کنه.
در این بین، اگه صفحات شما نتیجه موردنظر کاربر رو برآورده نمیکنن، این قطعاً چیزیه که نه فقط به خاطر نرخ پرش، باید روش کار کنید.
اساساً، صفحات شما باید کاربرها رو تشویق به تعامل کنن، یا اگه اون نوع صفحه نیستن، حداقل کاربر رو با یه حس مثبت نسبت به برند از سایت خارج کنن.
نتیجه: این یه افسانه سئوئه.
12. همه چیز به بکلینکها برمیگرده
بکلینکها مهم هستن – این موضع در جامعه سئو تقریباً بدون بحثه. اما اینکه دقیقاً چقدر مهم هستن هنوز مورد بحثه.
بعضی از متخصصای سئو بهتون میگن که بکلینکها یکی از تاکتیکهای زیادی هستن که روی رتبهبندی تأثیر میذارن، اما مهمترین نیستن. بقیه بهتون میگن که تنها چیز واقعاً تعیینکننده همینه.
چیزی که میدونیم اینه که اثربخشی لینکها در طول زمان تغییر کرده. تو روزهای قبل از آپدیت Jagger، لینکسازی شامل اضافه کردن یه لینک به وبسایتت در هر جایی که میتونستی بود.
کامنتهای انجمنها، مقالات اسپین شده، و دایرکتوریهای نامرتبط همه منابع خوبی برای لینک بودن.
ساختن لینکهای مؤثر آسون بود. الان اینطور نیست.
گوگل به تغییر الگوریتمهاش ادامه داده تا به لینکهای با کیفیت بالاتر و مرتبطتر پاداش بده و لینکهای “اسپم” رو نادیده بگیره یا جریمه کنه.
با این حال، قدرت لینکها برای تأثیر روی رتبهبندی هنوز زیاده.
بعضی صنایع هستن که اونقدر تو سئو ابتدایی هستن که یه سایت میتونه بدون سرمایهگذاری تو لینکسازی، صرفاً از طریق قدرت محتوا و کارآمدی فنیش خوب رتبه بگیره.
این موضوع تو بیشتر صنایع صدق نمیکنه.
بکلینکهای مرتبط مسلماً به رتبهبندی کمک میکنن، اما باید همراه با بهینهسازیهای دیگه باشن. وبسایت شما هنوز باید محتوای مرتبط داشته باشه و باید قابل خزش (Crawl) باشه.
اگه میخواید ترافیکتون واقعاً وقتی به وبسایتتون میرسه کاری انجام بده، قطعاً همه چیز درباره بکلینکها نیست.
رتبهبندی فقط یه بخش از آوردن بازدیدکنندههایی که تبدیل میشن به سایتتونه. محتوا و قابلیت استفاده سایت برای درگیر کردن کاربر فوقالعاده مهمه.
با توجه به سیل آپدیتهای محتوای مفید و درک بهتر از چیزی که گوگل E-E-A-T در نظر میگیره، میدونیم که کیفیت محتوا فوقالعاده مهمه.
بکلینکها قطعاً میتونن کمک کنن نشون بدن که یه صفحه برای خواننده مفید خواهد بود، اما فاکتورهای زیاد دیگهای هم هستن که این رو نشون میدن.
نتیجه: یه افسانه سئوئه.
13. کلمات کلیدی تو URLها خیلی مهم هستن
URLهاتون رو پر از کلمات کلیدی کنید. کمک میکنه.
متأسفانه، اونقدرها هم قدرتمند نیست.
جان مولر چندین بار گفته که کلمات کلیدی تو یه URL یه سیگنال رتبهبندی خیلی جزئی و سبک هستن.
تو یه جلسه پرسش و پاسخ سئو گوگل در سال 2021، او دوباره تأیید کرد:
“ما از کلمات تو یه URL به عنوان یه فاکتور خیلی خیلی سبک استفاده میکنیم. و تا جایی که یادمه، این عمدتاً چیزیه که ما در نظر میگیریم وقتی هنوز به محتوا دسترسی نداشتیم.
پس، اگه این اولین باریه که ما این URL رو میبینیم و نمیدونیم چطور محتواش رو طبقهبندی کنیم، ممکنه از کلمات تو URL به عنوان چیزی برای کمک به رتبهبندی بهتر استفاده کنیم.
اما به محض اینکه محتوای اونجا رو خزش و ایندکس کردیم، اطلاعات خیلی بیشتری داریم.”
اگه دنبال بازنویسی URLهاتون برای اضافه کردن کلمات کلیدی بیشتر هستید، احتمالاً بیشتر ضرر میکنید تا سود.
فرآیند ریدایرکت کردن انبوه URLها باید وقتی ضروریه انجام بشه، چون همیشه یه ریسک موقع بازسازی یه سایت وجود داره.
به خاطر اضافه کردن کلمات کلیدی به یه URL؟ ارزشش رو نداره.
نتیجه: یه افسانه سئوئه.
14. مهاجرت وبسایت فقط معطوف به ریدایرکتهاست
متخصصای سئو این رو خیلی زیاد میشنون. اگه داری یه وبسایت رو مهاجرت میدی، تنها کاری که باید بکنی اینه که یادت باشه هر URLی که داره تغییر میکنه رو ریدایرکت کنی.
ای کاش این یکی درست بود.
در واقع، مهاجرت وبسایت یکی از پیچیدهترین و پردردسرترین فرآیندها تو سئوئه.
یه وبسایت که طرح بندیش، سیستم مدیریت محتوا (CMS)، دامنه، و/یا محتواش رو تغییر میده، همه اینها میتونن یه مهاجرت برای وبسایت در نظر گرفته بشن.
تو هر کدوم از این مثالها، چندین جنبه وجود داره که میتونه روی اینکه موتورهای جستجو کیفیت و ارتباط صفحات رو با کلمات کلیدی هدفشون چطور درک میکنن تأثیر بذاره.
در نتیجه، بررسیها و پیکربندیهای زیادی باید انجام بشه اگه قراره سایت رتبه و ترافیک ارگانیکش رو حفظ کنه، به عنوان مثال اطمینان از اینکه ردیابی از دست نرفته، حفظ همون هدفگیری محتوا، و اطمینان از اینکه رباتهای موتور جستجو هنوز میتونن به صفحات درست دسترسی داشته باشن.
همه اینا باید در نظر گرفته بشن وقتی یه وبسایت داره به طور قابل توجهی تغییر میکنه.
ریدایرکت کردن URLهایی که دارن تغییر میکنن یه بخش خیلی مهم از مهاجرت وبسایته. به هیچ وجه تنها چیزی نیست که باید نگرانش باشید.
نتیجه: این یه افسانه سئوئه.
15. وبسایتهای معروف همیشه از وبسایتهای ناشناخته رتبه بالاتری میگیرن
منطقیه که یه برند بزرگتر منابعی داره که برندهای کوچکتر ندارن. در نتیجه، میتونه بیشتر روی سئو سرمایهگذاری کنه.
در وب سایت برندهای بزرگ، محتوای جذابتری میتونه ایجاد بشه که منجر به حجم بالاتری از بکلینکهای به دست اومده میشه. خود نام برند میتونه اعتبار بیشتری به تلاشهای اوتریچ (outreach) بده.
سؤال واقعی اینه، آیا گوگل به صورت الگوریتمی یا دستی برندهای بزرگ رو به خاطر شهرتشون تقویت میکنه؟
این یکی یه کم بحث برانگیزه.
بعضیها میگن که گوگل برندهای بزرگ رو ترجیح میده. اما گوگل چیز دیگهای میگه.
در سال 2009، گوگل یه بهروزرسانی الگوریتم به نام “Vince” منتشر کرد. این آپدیت تأثیر بزرگی روی نحوه رفتار با برندها تو نتایج جستجو داشت.
برندهایی که به صورت آفلاین معروف بودن، افزایش رتبه خوبی رو برای کلمات کلیدی گسترده و رقابتی دیدن. منطقیه که شهرت برند میتونه دیده شدن بیشتر اونها از طریق جستجو کمک کنه.
الان وقتش نیست که برندهای کوچکتر زانوی غم بغل بگیرن.
آپدیت Vince کاملاً با حرکتهای دیگه گوگل به سمت ارزش دادن به اعتبار و کیفیت همخونی داره.
برندهای بزرگ اغلب در کلمات کلیدی عمومی تر، معتبرتر از رقبای کوچکتر هستن.
اما، برندهای کوچیک هنوز میتونن برنده بشن.
هدفگیری کلمات کلیدی دم بلند (Long-tail keyword)، محصولات خاص، و فعالیت های محلی همه میتونن برندهای کوچکتر رو برای یه نتیجه جستجو، مرتبطتر از برندهای جا افتاده کنن.
آره، شانس به نفع برندهای بزرگه، اما غیرممکن نیست که ازشون پیشی بگیرید.
نتیجه: حقیقت تام یا افسانه قطعی نیست.
16. صفحه شما باید ‘نزدیک من’ رو شامل بشه تا برای سئو محلی خوب رتبهبندی بشه
قابل درکه که این افسانه هنوز رایجه.
هنوز تمرکز زیادی روی حجم جستجوی کلمات کلیدی تو صنعت سئو هست و گاهی به قیمت در نظر نگرفتن قصد کاربر و اینکه موتورهای جستجو چطور اون رو درک میکنن تموم میشه.
وقتی یه جستجوگر دنبال چیزی با قصد محلی میگرده، یعنی یه مکان یا سرویس مرتبط با یه موقعیت فیزیکی، موتورهای جستجو این رو موقع نمایش نتایج در نظر میگیرن.
با گوگل، احتمالاً نتایج Google Maps رو علاوه بر لیستهای ارگانیک استاندارد میبینید.
نتایج Maps مشخصاً حول موقعیت جستجو شده متمرکزن. اما، لیستهای ارگانیک استاندارد هم همینطورن، وقتی عبارت جستجو قصد یک جستجوی محلی رو نشون میده.
پس، چرا جستجوهای با عبارت “نزدیک من” بعضیها رو گیج میکنه؟
یه تمرین تحقیق کلمات کلیدی معمولی ممکنه چیزی شبیه این نشون بده:
“رستوران تهران” — 110 جستجو در ماه
“رستورانهای تهران” — 110 جستجو در ماه
“بهترین رستوران تهران” — 90 جستجو در ماه
“بهترین رستورانها در تهران” — 90 جستجو در ماه
“بهترین رستوران در تهران” — 90 جستجو در ماه
“رستورانهای نزدیک من” — 90,500 جستجو در ماه
با حجم جستجویی مثل این، فکر میکنید [رستورانهای نزدیک من] همونیه که باید براش رتبه بگیرید، درسته؟
اما احتمالاً، افرادی که دنبال [رستوران تهران] میگردن، تو منطقه تهران هستن یا قصد دارن برای پیتزا به اونجا سفر کنن.
[رستوران نزدیک من] 90,500 جستجو در کل آمریکا داره. احتمالاً اکثریت قریب به اتفاق این جستجوگرها دنبال رستوران های منهتن نیستن.
گوگل اینو میدونه و بنابراین، نتایج رستوران هایی رو نشون میده که مرتبط با موقعیت جستجوگر باشه.
پس، بخش “نزدیک من” جستجو کمتر درباره کلمه کلیدی میشه و بیشتر درباره قصد پشت کلمه کلیدی هستش. گوگل فقط این موقعیتیه که جستجوگر توش قرار داره رو در نظر میگیره.
پس، آیا نیاز دارید “نزدیک من” رو تو محتواتون بگنجونید تا برای اون جستجوهای [نزدیک من] رتبه بگیرید؟
نه، شما باید برای موقعیتی که جستجوگر توش هست مرتبط باشید.
نتیجه: این یه افسانه سئوئه.
17. محتوای بهتر یعنی رتبه بهتر
این تو فرومهای سئو و رشتههای توییتر رایجه. شکایت معمول اینه، “رقیب من بالاتر از من رتبهبندی میشه، ولی من محتوای فوقالعاده ای دارم و مال اونا افتضاحه.”
این فریاد اعتراضه. آخه، نباید موتورهای جستجو سایتها رو برای محتوای “فوقالعادهشون” پاداش بدن؟
این هم یه افسانهست و گاهی یه توهم.
کیفیت محتوا یه ملاحظه ذهنیه. اگه محتوای خودت باشه، عینی بودن حتی سختتر میشه.
شاید از نظر گوگل، محتوای شما برای عبارتهای جستجویی که میخواید براشون رتبه بگیرید بهتر از رقباتون نیست.
شاید شما به اندازه اونا قصد جستجوگر رو برآورده نمیکنید. شاید محتواتون رو “بیش از حد بهینه” کردید و کیفیتش رو کاهش دادید.
در بعضی موارد، محتوای بهتر به رتبهبندی بهتر منجر میشه. در موارد دیگه، عملکرد فنی سایت یا عدم ارتباط محلیش ممکنه باعث بشه پایینتر رتبهبندی بشه.
محتوا یکی از فاکتورها در الگوریتمهای رتبهبندیه.
نتیجه: این یه افسانه سئوئه.
18. نیاز دارید هر روز وبلاگ بنویسید
این یه افسانه ناامیدکنندهست چون به نظر میرسه خارج از صنعت سئو هم پخش شده.
گوگل عاشق محتوای مکرره. باید هر روز محتوای جدید اضافه کنید یا محتوای موجود رو برای “تازه ماندن” تغییر بدید.
این ایده از کجا اومده؟
گوگل در سال 2011 یه بهروزرسانی الگوریتم داشت که به نتایج تازهتر در نتایج جستجو پاداش میداد.
این به این دلیله که برای بعضی پرسوجوها، هر چه نتایج تازهتر باشن، احتمال دقیق بودنشون بیشتره.
مثلاً، اگه در سال 2013 در انگلستان [نوزاد سلطنتی] رو جستجو میکردید، مقالات خبری درباره پرنس جورج رو میدیدید. اگه دوباره در 2015 جستجو میکردید، صفحاتی درباره پرنسس شارلوت میدیدید.
در 2018، گزارشهایی درباره پرنس لوئیس رو در بالای نتایج جستجوی گوگل میدیدید، و در 2019 نوزاد آرچی میبود.
اگه قرار بود در 2021، کمی بعد از تولد لیلیبت [نوزاد سلطنتی] رو جستجو کنید، دیدن مقالات خبری درباره پرنس جورج احتمالاً مفید نمیبود.
در این مورد، گوگل قصد جستجوی کاربر رو تشخیص میده و تصمیم میگیره نشون دادن مقالاتی مربوط به جدیدترین نوزاد سلطنتی انگلستان بهتر از نشون دادن مقالهای باشه که شاید به خاطر اعتبار و غیره ارزش رتبهبندی بیشتری داره.
معنی این بهروزرسانی در الگوریتم گوگل این نیست که محتوای جدیدتر همیشه از محتوای قدیمیتر رتبه بالاتری میگیره. گوگل تصمیم میگیره آیا “پرسوجو شایسته تازگیه” یا نه.
اگه هست، پس سن محتوا یه فاکتور رتبهبندی مهمتر میشه.
این یعنی اگه دارید محتوا ایجاد میکنید صرفاً برای اینکه مطمئن بشید از محتوای رقبا جدیدتره، لزوماً سودی نمیبرید.
اگه پرسوجویی که میخواید براش رتبه بگیرید شایسته تازگی نیست، مثلاً [سومین فرزند پرنس ویلیام کیه؟] که یه حقیقته و تغییر نمیکنه، پس سن محتوا نقش مهمی در رتبهبندی بازی نمیکنه.
اگه هر روز دارید محتوا مینویسید و فکر میکنید این وبسایتتون رو تازه نگه میداره و در نتیجه ارزش رتبهبندی بیشتری داره، احتمالاً دارید وقتتون رو هدر میدید.
بهتره فقط محتواهای خوب فکر شده، تحقیق شده و مفید بنویسید و منابعتون رو ذخیره کنید تا اونا رو خیلی معتبر و قابل اشتراکگذاری کنید.
نتیجه: این یه افسانه سئوئه.
19. میتونید متن رو یه بار بهینه کنید و بعد تمومه
عبارت “متن بهینه شده برای سئو” یه اصطلاح رایج تو دنیای آژانسهای بازاریابیه.
به عنوان روشی برای توضیح فرآیند ایجاد متنی که برای پرسوجوهای پرجستجو مرتبط خواهد بود استفاده میشه.
مشکل اینه که این گفته داره پیشنهاد میده وقتی اون متن رو نوشتید – و مطمئن شدید که به طور کافی به سوالات جستجوگرها جواب میده – میتونید بذارید کنار.
متأسفانه، با گذر زمان، ممکنه نحوه جستجوی محتوا توسط کاربران تغییر کنه و در ادامه کلمات کلیدی که استفاده میکنن و نوع محتوایی که میخوان ممکنه عوض بشه.
موتورهای جستجو هم ممکنه تغییر بدن که چه چیزی رو مرتبطترین جواب به سوالات کاربران میدونن. شاید قصد پشت کلمه کلیدی متفاوت درک بشه.
طرحبندی نتایج جستجو ممکنه تغییر کنه، یعنی ویدیوها در بالای نتایج جستجو نشون داده بشن در حالی که قبلاً فقط نتایج صفحات وب بود.
اگه فقط یه بار به یه صفحه نگاه کنید و بعد به بهروزرسانی و تکامل اون با نیازهای کاربر ادامه ندید، ریسک عقب موندن رو میپذیرید.
نتیجه: این یه افسانه سئوئه.
20. گوگل به URL کانونیکال اعلام شده به عنوان نسخه ترجیحی برای نتایج جستجو احترام میذاره
این میتونه خیلی ناامیدکننده باشه. شما چند تا صفحه دارید که تقریباً کپی هم هستن. میدونید کدوم صفحه اصلیتونه، اونی که میخواید رتبه بگیره، همون “کانونیکال” هستش. این رو از طریق تگ مخصوص “rel=canonical” به گوگل میگید.
شما انتخابش کردید. تو HTML مشخصش کردید.
گوگل خواستهتون رو نادیده میگیره و یکی دیگه از صفحات تکراری به جاش رتبه میگیره.
این ایده که گوگل صفحه انتخابی شما رو میگیره و مثل کانونیکال از یه مجموعه صفحات تکراری باهاش رفتار میکنه چالش برانگیز نیست.
منطقیه که صاحب وبسایت بهتر بدونه کدوم صفحه باید بالاتر از بقیه رتبه بگیره. اما، گوگل گاهی مخالفت میکنه.
ممکنه مواردی باشه که گوگل یه صفحه دیگه از مجموعه رو به عنوان کاندید بهتری برای نشون دادن تو نتایج جستجو انتخاب کنه.
این ممکنه به این دلیل باشه که اون صفحه بکلینکهای بیشتری از سایتهای خارجی نسبت به صفحه انتخابی شما دریافت میکنه. ممکنه تو سایت مپ گنجونده شده باشه یا از منوی اصلی شما بهش لینک داده شده باشه.
اساساً، تگ کانونیکال یه سیگناله – یکی از چندین سیگنالی که وقتی گوگل انتخاب میکنه کدوم صفحه از یه مجموعه صفحات تکراری باید رتبه بگیره در نظر گرفته میشه.
اگه سیگنالهای متناقض تو سایتتون، یا بیرون از اون دارید، ممکنه صفحه کانونیکال انتخابی شما نادیده گرفته بشه و یه صفحه دیگه انتخاب بشه.
میخواید بدونید آیا گوگل با وجود تگ کانونیکال شما،یه URL دیگه رو به عنوان کانونیکال انتخاب کرده؟ تو گوگل سرچ کنسول، تو گزارش Index Coverage، ممکنه این رو ببینید: “Duplicate, Google chose different canonical than user.”
اسناد پشتیبانی گوگل به طور مفیدی توضیح میدن این چه معنی میده:
“این صفحه به عنوان کانونیکال برای ی; مجموعه از صفحات علامتگذاری شده، اما گوگل فکر میکنه یه URL دیگه کانونیکال بهتری میسازه. گوگل صفحهای رو که ما کانونیکال در نظر میگیریم به جای این یکی ایندکس کرده.”
نتیجه: این یه افسانه سئوئه.
21. گوگل سه فاکتور رتبهبندی برتر داره
لینکها، محتوا و رنک برین، درسته؟
این ایده که اینا سه تا فاکتور رتبهبندی برتر هستن به نظر میاد از یه پرسش و پاسخ WebPromo در سال 2016 با آندری لیپاتسف، یه استراتژیست ارشد کیفیت جستجو در گوگل در اون زمان میاد (از طریق Wayback Machine بازیابی شده).
وقتی درباره “دو تای دیگه” از فاکتورهای رتبهبندی برتر سوال شد، پرسشگر فرض کرد که رنک برین یکیشونه، لیپاتسف گفت که لینکهای اشاره کننده به یه سایت و محتوا دو تای دیگه هستن. او اینطور توضیح میده:
“جایگاه سوم یه موضوع بحث برانگیزه. فکر میکنم… یه چیز خندهداره. این رو با احتیاط در نظر بگیرید. […] و اگه این کار رو بکنید، اون موقع میبینید عناصری از رنک برین که اینجا درگیر بودن، بازنویسی این پرسوجو، اعمالش مثل این اینجا… و پس میگید، ‘من این رو دو برابر بیشتر از اون چیز دیگه میبینم، و دو برابر بیشتر از اون چیز دیگه’. پس یه جایی تو رتبه سومه.
اینطور نیست که داشتن سه تا لینک ‘X’ مهمه، و داشتن پنج تا کلمه کلیدی ‘Y’ مهمه، و رنک برین یه فاکتور ‘Z’ هست که اونم به نوعی مهمه، و شما همه اینا رو ضرب میکنید… اینطوری کار نمیکنه.”
هر طور که شروع شده باشه، این مفهوم ادامه داره. طبق نظر خیلی از متخصصای سئو، یه بکلینک پروفایل خوب، متن عالی و سیگنالهای “رنک برین” مهمترین چیزا برای رتبهبندی هستن.
چیزی که باید موقع بررسی این ایده در نظر بگیریم، جواب جان مولر به یه سؤال تو یه جلسه پرسش و پاسخ گوگل وبمستر سنترال به زبان انگلیسی در سال 2017 هست.
از مولر پرسیده میشه که آیا یه روش واحد برای سه تا سیگنال رتبهبندی برتر در گوگل وجود داره. جوابش یه “نه” واضحه.
بعد از اون جواب، درباره به موقع بودن جستجوها صحبت میکنه و اینکه چطور ممکنه نیاز باشه نتایج جستجوی متفاوتی نشون داده بشه.
همچنین میگه که بسته به زمینه جستجو، ممکنه لازم باشه نتایج متفاوتی نشون داده بشه، مثلاً برای برند یا خرید.
ادامه میده و توضیح میده که فکر نمیکنه یه سری فاکتور رتبهبندی وجود داشته باشه که بشه گفت اونها سه تای برترن و همیشه برای همه نتایج جستجو صدق میکنن.
تو مستندات “چطور جستجو کار میکنه” به وضوح نوشته:
“برای اینکه مفیدترین اطلاعات رو بهتون بدیم، الگوریتمهای جستجو به فاکتورها و سیگنالهای زیادی نگاه میکنن، از جمله کلمات مورد جستجوی شما، مرتبط بودن و قابل استفاده بودن صفحات، تخصص منابع، و مکان و تنظیمات شما.
وزنی که به هر فاکتور داده میشه بسته به ماهیت عبارت جستجو شده توسط شما متفاوته. مثلاً، تازگی محتوا تو جواب دادن به جستجوهای مربوط به اخبار جاری نقش بزرگتری داره تا تعریفهای لغتنامهای.”
نتیجه: کاملاً درست یا افسانه نیست.
22. از فایل Disavow برای نگهداری فعال بک لینک پروفایل یه سایت استفاده کنید
Disavow کنیم یا نه – این سوال از زمان پنگوئن 4.0 خیلی مطرح شده.
بعضی از متخصصای سئو طرفدار اضافه کردن هر لینکی که میتونه اسپم در نظر گرفته بشه به فایل disavow سایتشون هستن. بقیه مطمئنترن که گوگل به هر حال اونا رو نادیده میگیره و خودشون رو به زحمت نمیندازن.
قطعاً پیچیدهتر از اینه.
تو یه جلسه پرسش و پاسخ گوگل وبمستر سنترال در سال 2019، از مولر درباره ابزار disavow و اینکه آیا باید اطمینان داشته باشیم که گوگل لینکهای کمی (ولی نه خیلی) اسپمی رو نادیده میگیره پرسیده شد.
جوابش نشون داد که دو تا مورد هست که ممکنه بخواید از یه فایل disavow استفاده کنید:
- در مواردی که یه اقدام دستی داده شده.
- و جایی که فکر میکنید اگه کسی از تیم وب اسپم ببینه، یه اقدام دستی صادر میکنه.
شاید نخواید هر لینک اسپمی رو به فایل disavow اضافه کنید. در عمل، اگه یه سایت خیلی دیده شده دارید که ماهانه هزاران تا از این لینکها جمع میکنه، این میتونه خیلی وقتگیر باشه.
بعضی لینکها هستن که آشکارا اسپم هستن و به دست آوردنشون نتیجه فعالیت شما نیست.
اما، جایی که اونا نتیجه استراتژیهای لینکسازی نه چندان عالی هستن (خرید لینک، تبادل لینک و غیره) ممکنه بخواید فعالانه اونا رو disavow کنید.
نتیجه: افسانه نیست، اما وقتتون رو بیخودی هدر ندید.
23. گوگل به بکلینکها از همه دامنههای با اعتبار بالا ارزش میده
هر چی اعتبار وبسایت بهتر باشه، تأثیرش روی توانایی سایت شما برای رتبهبندی بیشتر خواهد بود. این رو تو خیلی از ارائههای سئو، جلسات با مشتری و جلسات آموزشی میشنوید.
اما، این کل ماجرا نیست.
اولاً، بحث برانگیزه که آیا گوگل اصلاً مفهومی از اعتبار دامنه داره یا نه (به “گوگل به اعتبار دامنه اهمیت میده” در بالا مراجعه کنید).
و مهمتر از اون، درک اینه که چیزهای زیادی تو محاسبات گوگل برای اینکه آیا یه لینک روی توانایی یه سایت برای رتبهبندی بالا تأثیر میذاره یا نه وجود داره.
ارتباط، سرنخهای متنی، ویژگیهای لینک مانند nofollow. هیچ کدوم از اینا نباید موقع دنبال کردن یه لینک از یه وبسایت با “اعتبار دامنه” بالا نادیده گرفته بشن.
جان مولر هم یه بحث جنجالی رو تو یه پادکست Search Off the Record که تو BrightonSEO در سال 2022 ضبط شد مطرح کرد و گفت:
“و تا حدی، لینکها همیشه چیزی خواهند بود که ما بهش اهمیت میدیم چون باید صفحات رو یه جوری پیدا کنیم. اینه که چطور یه صفحه رو تو وب بدون یه مرجعی بهش پیدا میکنید؟” اما حدس من اینه که با گذر زمان، فاکتور به این بزرگی که گاهی امروز هست نخواهد بود. فکر میکنم این چیزیه که از قبل داره خیلی تغییر میکنه.”
نتیجه: این یه افسانست.
24. نمیتونید یه صفحه رو بدون سرعت بارگذاری فوقالعاده سریع به رتبه های برتر ببرید
دلایل زیادی برای سریع کردن صفحاتتون وجود داره: قابلیت استفاده، قابلیت خزش و کانورژن. میشه گفت، این برای سلامت و عملکرد وبسایتتون مهمه و همین باید کافی باشه که اولویتش کنید.
اما، آیا چیزیه که برای رتبهبندی وبسایتتون مطلقاً کلیدی باشه؟
همونطور که این پست مرکز جستجوی گوگل از سال 2010 پیشنهاد میکنه، قطعاً چیزی بود که تو الگوریتمهای رتبهبندی تأثیر داشت. گوگل در این پست گفته:
“در حالی که سرعت سایت یه سیگنال جدیده، به اندازه ارتباط یه صفحه وزن نداره. در حال حاضر، کمتر از 1% از جستجوها تحت تأثیر سیگنال سرعت سایت در پیادهسازی ما قرار میگیرن و سیگنال سرعت سایت در حال حاضر فقط برای بازدیدکنندگانی که به انگلیسی در Google.com جستجو میکنن اعمال میشه.”
آیا هنوز فقط روی درصد کمی از بازدیدکنندهها تأثیر میذاره؟
در سال 2021، سیستم Google Page Experience، که شامل Core Web Vitals میشه و سرعت براش مهمه، روی موبایل اجرا شد. در سال 2022 با اجرای این سیستم روی دسکتاپ دنبال شد.
این با یه موج فعالیت از طرف متخصصای سئو همراه بود که سعی میکردن برای این بهروزرسانی آماده بشن.
خیلیها اون رو چیزی میدونستن که میتونه پتانسیل رتبهبندی سایتشون رو بسازه یا خراب کنه. اما، با گذشت زمان، نمایندگان گوگل اثر رتبهبندی Core Web Vitals رو کم اهمیت جلوه دادن.
اخیراً، در می 2023، گوگل Interaction to Next Paint (INP) رو به Core Web Vitals اضافه کرد تا جایگزین First Input Delay (FID) بشه.
گوگل ادعا میکنه که INP به حل بعضی از محدودیتهایی که با FID پیدا شده کمک میکنه. این تغییر در نحوه اندازهگیری پاسخگویی یک صفحه نشون میده که گوگل هنوز به اندازهگیری دقیق تجربه کاربری اهمیت میده.
از بیانیههای قبلی گوگل و تمرکز اخیرش روی Core Web Vitals، میتونیم ببینیم که سرعت بارگذاری همچنان یک فاکتور رتبهبندی مهمه.
با این حال، لزوماً باعث نمیشه وبسایت شما به طور چشمگیری افزایش یا کاهش رتبه پیدا کنه.
نمایندگان گوگل گری ایلیس، مارتین اسپلیت و جان مولر در سال 2021 طی یک پادکست “Search off the Record” درباره وزن سرعت به عنوان یک فاکتور رتبهبندی فرضیهپردازی کردن.
بحثشون این فکر رو مطرح کرد که سرعت بارگذاری صفحه به عنوان یک معیار رتبهبندی باید یک سیگنال نسبتاً سبک در نظر گرفته بشه.
اونا ادامه دادن و گفتن که بیشتر یک عامل تعیینکننده نهاییه، چون میتونید یک صفحه خالی رو خیلی سریع کنید، اما برای یک جستجوگر فایده زیادی نداره.
جان مولر این رو در سال 2022 طی جلسه پرسش و پاسخ سئو تقویت کرد، وقتی گفت:
“Core Web Vitals قطعاً یک فاکتور رتبهبندیه. ما الان این رو برای موبایل و دسکتاپ داریم. این بر اساس چیزیه که کاربرها واقعاً میبینن و نه یک تست نظری از صفحات شما […] چیزی که معمولاً نمیبینید تغییرات بزرگ رتبهبندی کلیه.
بلکه، تغییرات رو برای جستجوهایی میبینید که محتوای مشابهی در نتایج جستجو داریم. پس اگه کسی داره نام شرکت شما رو جستجو میکنه، ما یک وبلاگ تصادفی رو به جای صفحه اصلی شما نشون نمیدیم، فقط چون یکم سریعتره.
ما صفحه اصلی شما رو نشون میدیم، حتی اگه خیلی کند باشه. از طرف دیگه، اگه کسی داره، نمیدونم، کفش رانینگ جستجو میکنه، و افراد زیادی دارن درباره کفش رانینگ مینویسن، اونجاست که جنبه سرعت نقش بیشتری بازی میکنه.”
با در نظر گرفتن این مسائل، میتونیم سرعت صفحه رو یک فاکتور رتبهبندی اصلی در نظر بگیریم؟
نظر من اینه که نه، سرعت صفحه قطعاً یکی از راههاییه که گوگل تصمیم میگیره کدوم صفحات باید بالاتر از بقیه رتبهبندی بشن، اما نه یکی از اصلیترینها.
نتیجه: این یه افسانه هست.
25. بودجه خزش مسئلهای نیست
بودجه خزش (Crawl Budget) – این ایده که هر بار که گوگلبات از وبسایت شما بازدید میکنه، تعداد محدودی از منابع رو بررسی میکنه – موضوع بحث برانگیزی نیست. اما اینکه چقدر باید بهش توجه کرد، هست.
مثلاً، خیلی از متخصصای سئو بهینهسازی بودجه خزش رو بخش اصلی هر نقشه راه سئو تکنیکال میدونن. بقیه فقط وقتی یک سایت به اندازه یا پیچیدگی خاصی میرسه بهش توجه میکنن.
گوگل یک شرکت با منابع محدوده. نمیتونه هر بار که رباتهاش از اونا بازدید میکنن همه صفحات هر سایتی رو خزش کنه. پس، بعضی از سایتهایی که بازدید میشن ممکنه هر بار همه صفحاتشون خزش نشه.
گوگل یک راهنما برای صاحبان وبسایتهای بزرگ و به روز شونده مکرر ایجاد کرده تا کمک کنه بفهمن چطور خزش سایتهاشون رو ممکن کنن.
تو این راهنما، گوگل میگه:
“اگه سایت شما تعداد زیادی صفحه نداره که سریع تغییر میکنن، یا اگه صفحاتتون به نظر میرسه همون روزی که منتشر میشن خزش میشن، نیازی نیست این راهنما رو بخونید؛ فقط به روز نگه داشتن سایت مپ و بررسی منظم index coverage کافیه.”
بنابراین، به نظر میرسه گوگل موافقه که بعضی سایتها به توصیههاش درباره مدیریت بودجه خزش توجه کنن، اما برای همه ضروری نمیدونه.
برای بعضی سایتها، به خصوص اونایی که ساختار فنی پیچیده و صدها هزار صفحه دارن، مدیریت بودجه خزش مهمه. برای اونایی که فقط چند تا صفحه ساده و قابل خزش دارن، مهم نیست.
نتیجه: این یه افسانه سئوئه.
26. یک راه درست برای انجام سئو وجود داره
این احتمالاً تو خیلی صنعتها یک افسانهست، اما تو سئو رایجه. تو شبکههای اجتماعی سئو، فرومها و چتها خیلی گیتکیپینگ (محدودسازی) وجود داره.
متأسفانه، به این سادگی نیست.
ما بعضی اصول اساسی درباره سئو رو میدونیم.
معمولاً، چیزی توسط یک نماینده موتور جستجو گفته میشه که تجزیه و تحلیل، آزمایش و در نهایت درست اعلام میشه.
بقیه نتیجه آزمون و خطای فردی و جمعی، تست و تجربهست.
فرآیندها تو عملکردهای کسب و کار سئو خیلی ارزشمندن، اما باید تکامل پیدا کنن و مناسب به کار گرفته بشن.
وبسایتهای مختلف تو صنایع مختلف به روشهایی به تغییرات واکنش نشون میدن که بقیه نمیدن. تغییر یک عنوان متا طوری که زیر 60 کاراکتر باشه ممکنه نرخ کلیک یک صفحه رو بهبود بده و برای یکی دیگه نه.
در نهایت، باید هر توصیه سئویی که بهمون داده میشه رو با احتیاط در نظر بگیریم، قبل از اینکه تصمیم بگیریم برای وبسایتی که روش کار میکنیم مناسبه یا نه.
نتیجه: این یه افسانه سئوئه.
چه زمانی چیزی میتونه به نظر یک افسانه بیاد
گاهی اوقات یک تکنیک سئو ممکنه صرفاً به این دلیل که دیگران موقع انجامش برای سایت خودشون موفقیتی نداشتن، یک افسانه تلقی بشه.
مهمه به یاد داشته باشیم که هر وبسایت، صنعت، مجموعه رقبا، تکنولوژی پشتش و فاکتورهای دیگهای داره که اون رو منحصر به فرد میکنه.
اعمال یکسان تکنیکها به همه وبسایتها و انتظار اینکه همون نتیجه رو بدن سادهلوحانهست.
ممکنه کسی با یک تکنیک تو حوزه رقابتی شدیدش موفق نبوده باشه.
این به این معنی نیست که به یک نفر تو یک صنعت با رقابت کمتر کمک نمیکنه موفق بشه.
اشتباه گرفتن علت و همبستگی
گاهی افسانههای سئو به خاطر ارتباط نامناسب بین فعالیتی که انجام شده و افزایش عملکرد جستجوی ارگانیک به وجود میان.
اگه یک متخصص سئو از چیزی که انجام داده نفعی دیده، طبیعیه که به بقیه هم توصیه کنه همون کار رو امتحان کنن.
متأسفانه، ما همیشه تو جدا کردن علت و همبستگی خوب نیستیم.
فقط چون رتبهبندیها یا نرخ کلیک حدود همون زمانی که یک تاکتیک جدید رو پیاده کردید افزایش پیدا کرده، به این معنی نیست که اون تاکتیک باعثش شده. ممکنه فاکتورهای دیگهای هم دخیل باشن.
خیلی زود، یک افسانه سئو از یک متخصص سئو مشتاق که میخواد چیزی رو که به اشتباه فکر میکنه یک راه حل طلایی هست و اونو به اشتراک بذاره، شکل میگیره.
دوری از افسانههای سئو
میتونه از سردرد، از دست دادن درآمد و کلی وقت جلوگیری کنه اگه یاد بگیرید افسانههای سئو رو تشخیص بدید و متناسب باهاش عمل کنید.
تست کنید
کلید گول نخوردن از افسانههای سئو اینه که توصیهها رو جهت اطمینان تست کنید.
اگه بهتون توصیه شده که ساختاربندی عنوانهای صفحهتون به روش خاصی به صفحاتتون کمک میکنه که برای کلمات کلیدی انتخابیشون بهتر رتبهبندی بشن، اول با یکی دو تا صفحه امتحانش کنید.
این میتونه کمک کنه بفهمید آیا قبل از اینکه متعهد بشید، ایجاد تغییر روی صفحات زیاد ارزش وقت گذاشتن داره یا نه.
آیا گوگل فقط داره تست میکنه؟
گاهی اوقات، یک هیاهوی بزرگ تو جامعه سئو به خاطر تغییراتی که گوگل تو نحوه نمایش یا مرتب کردن نتایج جستجو ایجاد میکنه به وجود میاد.
این تغییرات اغلب قبل از اینکه به نتایج جستجوی بیشتری گسترش پیدا کنن، تو دنیای واقعی تست میشن.
وقتی یک تغییر بزرگ توسط یک یا دو تا متخصص سئو دیده میشه، توصیههایی درباره چطور برای اون بهینهسازی کنیم شروع به پخش شدن میکنه.
فاویکونها تو نتایج جستجوی دسکتاپ رو یادتون میاد؟ ناراحتی که تو صنعت سئو (و کاربرای گوگل به طور کلی) ایجاد شد، خیلی زیاد بود.
یهو، مقالههایی درباره اهمیت فاویکونها تو جذب کاربرها به نتایج جستجوتون ظاهر شد. به سختی وقت بود که مطالعه کنیم آیا فاویکونها واقعاً اونقدری رو نرخ کلیک تأثیر میذارن یا نه.
چون درست مثل همینطوری، گوگل دوباره تغییرش داد.
قبل از اینکه به جدیدترین توصیه سئو که به خاطر یک تغییر توسط گوگل داره تو توییتر پخش داره میشه اهمیت بدید، صبر کنید ببینید آیا اون تغییر پایدار میمونه یا نه.
ممکنه توصیهای که الان درست به نظر میاد با برگردون تغییرات توسط گوگل، خیلی سریع تبدیل به یک افسانه بشه.