چرا کاربران به سایتها سر میزنن؟
مردم روز به روز زمان بیشتری رو تو دنیای آنلاین میگذرونن. با ما همراه باشین تا با ۸ دلیل اصلی که این روزا آدما رو به وبسایتها میکشونه، آشنا بشین.
سال ۲۰۱۵، بخش Think With Google مقالهای منتشر کرد و از چهار لحظه جدید گفت که هر مارکتری باید اونها رو بشناسه.
تمرکز اصلی گوگل روی رفتار کاربرای موبایل بود و این لحظهها رو اینطوری دستهبندی کرد:
- لحظههای «میخوام بدونم» (I-want-to-know): مثل وقتی که دنبال اخبار، اطلاعات عمومی، یا روش مرجوع کردن یه کالای اینترنتی میگردیم.
- لحظههای «میخوام برم» (I-want-to-go): اینها جستجوهایی هستن که بر اساس موقعیت مکانی انجام میشن؛ یعنی وقتی کاربر دنبال یه جای نزدیک میگرده.
- لحظههای «میخوام انجام بدم» (I-want-to-do): مثلا سرچ میکنیم که چطوری ماشین ظرفشویی رو تعمیر کنیم، گوجهفرنگی بکاریم، یا یه دستور پخت جدید برای شام امشب پیدا کنیم.
- لحظههای «میخوام بخرم» (I-want-to-buy): از خوندن نقد و بررسی یه محصول گرفته تا پیدا کردن اطلاعات برای خرید یه کالای کوچیک یا بزرگ، همهشون تو این دسته قرار میگیرن.
گوگل ۶ «حالت نیاز» (Need States) دیگه رو هم شناسایی کرد که سال گذشته، راجر مونتی تو مقالهای در Search Engine Journal خیلی کاملتر بهشون پرداخت.
این حالتها توضیح میدن که نیازهای مصرفکننده چطور روی رفتار جستجوی اون تأثیر میذاره. این ۶ حالت عبارتند از:
- سورپرایزم کن (Surprise Me)
- کمکم کن (Help Me)
- بهم اطمینان بده (Reassure Me)
- بهم یاد بده (Educate Me)
- تحت تأثیرم قرار بده (Impress Me)
- به هیجانم بیار (Thrill Me)
آویناش کایشک (Avinash Kaushik) هم یه مدل دیگه به اسم چارچوب See-Think-Do رو معرفی کرد.
این چارچوب طراحی شد تا به مارکترها کمک کنه نیازهای مشتریها رو بهتر برآورده کنن. نمونههایی از این بخشها رو میتونین تو تصویر زیر ببینین:
کریس هارت هم تو مقالهای در SEJ با عنوان «See, Think, Do, Care: راهی جدید برای انتقال استراتژی سئو»، این چارچوب رو با جزئیات کامل توضیح داده.
این سه تا دیدگاه مختلف، دلایل ما رو برای تعامل با اینترنت، چه به عنوان تولیدکننده محتوا و چه به عنوان مصرفکننده، خیلی خوب خلاصه میکنن.
خب، حالا واقعاً چرا مردم این روزا به وبسایتها سر میزنن؟
۱. برای یادگیری
همین اواخر، با تعطیلی مدرسهها به خاطر کرونا، کلی دانشآموز تو آمریکا مجبور شدن آنلاین درس بخونن. البته خیلیهاشون از قبل هم به صورت آنلاین و تو خونه آموزش میدیدن.
دانشگاهها هم کلاسهاشون رو از فضای فیزیکی به پلتفرمهایی مثل زوم (Zoom) منتقل کردن.
متخصصهای سئو هم کنفرانسهایی که قرار بود حضوری برگزار بشه رو به صورت آنلاین اجرا کردن.
مطمئنم همه ما حداقل یک بار شده که تصمیم گرفتیم درباره یه موضوعی که هیچی ازش نمیدونستیم، حسابی تحقیق کنیم و برای پیدا کردن اطلاعات، کل اینترنت رو زیر و رو کردیم.
مثلاً ممکنه موقع تماشای یه سریال خارجی، با یه اصطلاح یا اشارهای مواجه بشیم که معنیش رو نمیدونیم، سریع گوگِلش میکنیم تا در موردش بخونیم.
شاید بخوایم در مورد یه فرآیند سیاسی، ویروس کرونا یا حتی تاریخ انگلستان دوره ویکتوریا بیشتر بدونیم. اینترنت به ما این فرصت رو میده که با سرعت و روال خودمون یاد بگیریم.
۲. برای خرید کردن
با شروع قرنطینههای ناشی از کرونا، خرید آنلاین به مهمترین روش خرید برای همه ما تبدیل شد.
من خودم برای اولین بار، خواروبار و مایحتاج روزانهام رو آنلاین سفارش دادم و دم در خونه تحویل گرفتم.
همیشه بخش زیادی از خریدهام آنلاین بود، اما تو اون دوره به چیزهایی فکر میکردم که معمولاً حضوری میخریدم و دنبال راهی بودم که ببینم چطور میشه اونها رو هم آنلاین تهیه کرد.
حتی جوجه زنده رو هم آنلاین خریدم!
بعضیها وقتی استرس دارن، برای آروم شدن پول خرج میکنن. گاهی هم لازمه برای تولد یه دوست، یه هدیه لحظه آخری بفرستیم.
یا مثلاً به جای فرستادن گل برای یه مراسم ختم، ازمون خواسته میشه که به یه خیریه کمک کنیم. خلاصه که این روزا تقریباً هر چیزی رو میشه آنلاین خرید.
۳. برای سرگرم شدن
راستش رو بخواین، به جز کارم، این اصلیترین دلیل منه که آنلاین میشم.
دوست دارم فیلم ببینم، موزیک ویدیو تماشا کنم یا یه سریال دنبال کنم. این کار باعث میشه از استرسها و فشارهای دنیا دور بشم.
خیلی از رویدادهایی که قبلاً به صورت زنده و حضوری برگزار میشدن، حالا آنلاین شدن.
کنسرتهای مجازی، تئاترهای مجازی، جشنوارههای مجازی و… . حتی فیلمهایی که قرار بود روی پرده سینما برن، به جای اون به صورت آنلاین منتشر شدن.
زیبایی سرگرمیهای آنلاین اینه که تقریباً هر جا و هر زمانی بهشون دسترسی دارین (البته با چندتا استثنای کوچیک).
مثلاً اگه دلتون بخواد ساعت ۱۱ صبح چهارشنبه یه سریال خاص رو ببینین، میتونین! یا اگه تو ماشین منتظرین تا نوبت دندونپزشکیتون بشه، میتونین یه سر به یوتیوب بزنین.
سرگرمیهای آنلاین هیچوقت تا این حد راحت و در دسترس نبودن.
۴. برای پیدا کردن اطلاعات
مثلاً برای اینکه بریم دنبال بچههامون خونه دوستشون، باید روی نقشه آدرس رو چک کنیم.
یا میخوایم بدونیم پیتزافروشی مورد علاقهمون ساعت ۱۰ شب هنوز بازه یا نه.
یا دلمون میخواد از اتفاقاتی که تو ساعت گذشته تو دنیا افتاده باخبر بشیم.
جالبه بدونین که طبق دستهبندی «لحظههای میخوام بدونم» گوگل، سه تا از رایجترین جستجوها مربوط به اطلاعات عمومی، غذا و خواروبار، و خرید هستن.
اون روزا یادتونه که برای پیدا کردن جواب یه سؤال، باید از کسی میپرسیدیم یا تو کتابخونه دنبالش میگشتیم؟
ما همیشه برای به دست آوردن اطلاعات کلی زحمت میکشیدیم، فقط اون موقعها آنلاین نبود. اما حالا، اطلاعات فقط در چند ثانیه در دسترسمونه.
۵. برای الهام گرفتن
ما اخیراً داشتیم سعی میکردیم از ایوون جلوی خونهمون بیشتر استفاده کنیم، برای همین کلی ایده برای طراحی ایوون به سبک ویکتوریایی تو اینترنت دیدم.
هر وقت تمرکزم رو از دست میدم، چند دقیقهای رو صرف پیدا کردن یه دستور پخت جدید میکنم تا امتحانش کنم.
دوستای نویسنده و هنرمندم همیشه میگن که برای کارهاشون دائماً تو اینترنت دنبال الهام میگردن.
تو حوزه تولید محتوا، که خیلی از ماها باهاش درگیریم، پیدا کردن ایده و الهام (و البته داده و آمار) یه ضرورته.
البته تو دنیای آفلاین هم کلی چیز برای الهام گرفتن وجود داره، اما منابع الهامبخش آنلاین تمومی ندارن. همین الان که دارم این مطلب رو مینویسم، چندتا مقاله درباره روشهای پیدا کردن ایده باز کردم و دارم میخونم!
۶. برای در ارتباط بودن و باخبر موندن
ما دوست داریم نه تنها با آدمهایی که میشناسیم، بلکه با کسایی که نمیشناسیم هم در ارتباط باشیم؛ با جوامع مختلف، با جنبشها، با اخبار و به طور کلی با تمام دنیا.
با وجود قرنطینه و محدودیتهای سفر، خیلیها مجبور شدن فقط به صورت مجازی با عزیزاشون در ارتباط باشن.
مثلاً درآمد «زوم» (Zoom)، که یه سرویس ویدیو کنفرانس محبوبه، به خاطر همین نیاز به ارتباطات آنلاین در دوران کرونا، ۱۶۹ درصد افزایش پیدا کرد.
۷. برای حس تعلق و ارتباط
هرچقدر هم که دلم بخواد فیسبوک رو کنار بذارم، هنوز تنها راه ارتباط من با بعضی از دوستا و فامیلها همونه.
من از توییتر برای ارتباط با همکارا و فعالان حوزه کاری خودم استفاده میکنم. شبکههای اجتماعی، با همه بدیهاشون، برای وصل کردن آدما به هم عالین.
یه گروه فیسبوکی فوقالعاده هست که من عضوشم و توش آدما از منظره جلوی در خونهشون عکس میذارن تا بقیه هم ببینن.
دیدن منظرهای که بقیه هر روز میبینن، یه تجربه واقعاً مثبته و یه راه عالی برای همصحبت شدن با یه نفر تو نیوزلند یا کنیاست.
من خودم چندتا دوست خیلی خوب تو یه گروه موسیقی تو فیسبوک پیدا کردم.
ما از سراسر دنیا هستیم اما یه وجه اشتراک بزرگ داریم (عاشق موسیقی گات هستیم!) و خیلی حس خوبیه که آنلاین بشی و ببینی بقیه دارن به چی گوش میدن.
۸. چون حوصلهمون سر رفته!
من معمولاً حوصلهام سر نمیره، اما قطعاً وقتایی پیش میاد که کار خاصی برای انجام دادن ندارم و بیهدف تو اینترنت میچرخم.
هر چیزی که به ذهنم برسه رو سرچ میکنم. مطمئنم ساعتهای بیشماری تو دنیای آنلاین فقط به خاطر بیحوصلگی آدما تلف میشه، چون موبایل، تبلت و لپتاپ همیشه دم دستمونه.
حتی یه سایت هم مخصوص آدمای بیحوصله وجود داره!
و دلیل آخر (که شاید کماهمیتترین باشه)…
روی یه لینک کلیک کردیم، چون انکر تکستش (متن لینک) خیلی جذاب و وسوسهانگیز بود و اونقدر با محتوای صفحه هماهنگ بود که چارهای جز کلیک کردن نداشتیم!
(باشه، قبول! این رویای من به عنوان یه لینکبیلدره… نه واقعیت همیشگی!)
حرف آخر
شاید بپرسین به عنوان یه سئوکار، این چیزا چه اهمیتی داره؟
ما معمولاً به تحقیق کلمات کلیدی، پروموت کردن محتوا و بهینهسازی برای رتبههای بهتر فکر میکنیم.
میخوایم سرعت سایتها رو بیشتر کنیم و اونها رو برای همه در دسترس قرار بدیم.
اما خوبه که گاهی یه قدم به عقب برگردیم و به زیر و بم این ماجرا فکر کنیم که اصلاً چرا آدما به وبسایتها سر میزنن.
پاسخی بگذارید