استراتژی خود را برای کشف مبتنی بر هوش مصنوعی متحول کنید

دنیای سرچ وارد مرحله جدیدی شده که نیازمند ایجاد تعادل بین بهینه‌سازی برای انسان‌ها و هوش مصنوعیه، البته با پایبندی به اصول بنیادین سئو.

وب و نحوه تعامل ما آدم‌ها با اون، از روزهای اول سئو و ظهور موتورهای جستجو تو اواسط دهه ۹۰ میلادی، زمین تا آسمون فرق کرده. تو این مدت، ما شاهد بودیم که اینترنت از یه چیز عجیب و غریب که هیشکی سر از کارش در نمی‌آورد، به ابزاری تبدیل شد که امروز بیشتر مردم دنیا بدون اون نمی‌تونن زندگی کنن.

۳۰ سال پیش، نگاه‌ها این‌جوری بود که اینترنت اصلاً چیز قابل درکی نیست و کسی هم پتانسیل تأثیرگذاریش رو جدی نمی‌گرفت. اما امروز، داستان هوش مصنوعی و ورودش به زندگی روزمره ما خیلی جدی‌تره؛ تا جایی که خیلی‌ها با ترس بهش نگاه می‌کنن. شاید دلیلش اینه که ما (حداقل فکر می‌کنیم) دید دقیقی از آینده و مسیری که این تکنولوژی قراره طی کنه، داریم.

این تحول بزرگ، خیلی به مهارت‌هایی که ما در طول زمان یاد گرفتیم ربطی نداره؛ بلکه بیشتر به تکامل تکنولوژی و کانال‌های اطراف ما برمی‌گرده. این تکنولوژی‌ها و کانال‌ها دارن با سرعت سرسام‌آوری پیشرفت می‌کنن و همین باعث شده بعضی‌ها بترسن و نگران این باشن که آیا مهارت‌های فنی‌شون هنوزم تو اکوسیستم امروزی سرچ به درد می‌خوره یا نه.

ماراتن نفس‌گیر تکنولوژی

الان احتمالاً حس می‌کنید که هر روز یه چیز جدید برای یادگیری یا یه محصول تازه برای تست کردن وجود داره و تصمیم‌گیری برای اینکه توجه و اولویت‌تون رو روی چی بذارید، خیلی سخته. متأسفانه، به نظر من این مرحله تا چند سال آینده هم ادامه داره تا بالاخره گرد و خاک این غرب وحشیِ تغییرات، کمی فروکش کنه.

از اونجایی که این تغییرات تقریباً روی همه چیزهایی که یه کارشناس سئو مسئولشه تأثیر می‌ذاره (از جمله دیده شدن در نتایج ارگانیک)، هضم کردن این همه اتفاق جدید می‌تونه واقعاً طاقت‌فرسا باشه. تازه این در حالیه که ما باید چالش انتقال این تغییرات به مشتری‌ها، ذی‌نفعان یا اعضای هیئت مدیره رو هم به دوش بکشیم.

اما تغییر به معنی آخرالزمان نیست! این «تغییر» فقط به تکنولوژی‌های اطراف کاری که ما بیشتر از یک نسل انجام دادیم مربوط می‌شه، نه به بنیاد و اساس خودِ این تخصص.

همان اصول قدیمی با کلاهی جدید!

موتورهای جستجوی بزرگ، از جمله گوگل و بینگ، دارن مدام به ما میگن که اصول بنیادین سئو هنوز هم باید در اولویت کارهایی باشه که در آینده انجام می‌دیم. دنی سالیوان (Danny Sullivan)، مسئول ارتباط با جستجوی سابق گوگل، هم تو سخنرانی اخیرش در WordCamp USA روی این موضوع تأکید کرد.

پیام‌های همیشگی‌شون واضحه:

  • سایت‌هایی بسازید که به خوبی بهینه شدن و عملکرد عالی دارن.
  • از داده‌های ساختاریافته (Structured Data) قوی و گراف‌های دانش موجودیت (Entity Knowledge Graphs) استفاده کنید.
  • احساسات و دیدگاه مخاطب نسبت به برندتون رو تقویت کنید.
  • محتوای منحصر به فرد و ارزشمند برای آدم‌ها تولید کنید.

مشکلی که شاید بعضی‌ها باهاش روبرو بشن اینه که محتوایی که تولید می‌کنیم بیشتر برای ایجنت‌های هوش مصنوعیه تا برای آدم‌ها. اگه واقعاً این‌طوره، چه تأثیری روی کار ما می‌ذاره؟

وب در حال دو تکه شدنه!

وب آزاد (Open Web) بیشترین آسیب رو دیده. بعضی از مدل‌های کسب‌وکار به کل زیر و رو شدن، چون پلتفرم‌ها دانش و اطلاعات آماده رو برداشتن و مستقیم به کاربر نشون میدن و این‌طوری بازدیدکننده‌ای که منبع درآمد اون سایت‌ها بود رو از چنگشون درمیارن.

این اتفاق باعث شده که وب از یک فضای کاملاً باز به دو بخش تقسیم بشه: «وب انسانی» و «وب ایجنتی». حالا هر دو این مخاطب‌ها اهمیت زیادی دارن و بسته به هر سایت، استراتژی متفاوتی رو می‌طلبن. کارشناس‌های سئو باید هر دو روی این سکه رو در نظر بگیرن و یاد بگیرن که چطور به هر دو گروه خدمات بدن. دقیقاً همین‌جاست که مجموعه مهارت‌های یه متخصص سئو، از قبل هم باارزش‌تر می‌شه.

یه مثال خوبش رو می‌تونیم تو نحوه مدیریت تراکنش‌های فروشگاهی توسط ایجنت‌ها ببینیم. مثلاً OpenAI از قابلیت «خرید در ChatGPT» رونمایی کرد که با پرداخت فوری، تجربه خرید رو خیلی راحت‌تر و روون‌تر می‌کنه. اون‌ها حتی تکنولوژی پشت این قضیه، یعنی پروتکل تجارت ایجنتی (ACP) رو هم متن‌باز کردن و همین الان هم سیستم‌های مدیریت محتوا (CMS) مثل شاپیفای (Shopify) دارن ازش استفاده می‌کنن. این شکاف بین تعامل ایجنتی و انسانی، همچنان برای رسیدن به حداکثر دیده شدن، به بهینه‌سازی نیاز داره.

وقتی صحبت از محتوا می‌شه، حواستون باشه که همه چیز مختصر و مفید باشه و از حاشیه‌رفتن و چیزی که من بهش میگم «اسپم توکنیزیشن» دوری کنید. محتوا دیگه فقط کراول (crawl) نمی‌شه؛ بلکه پردازش، خرد و توکنیزه (tokenize) می‌شه. ایجنت‌ها متن‌های خوش‌ساختار و فرمت‌بندی‌شده رو ترجیح می‌دن.

«موفقیت‌های کوتاه‌مدت» بوی سئوی کلاه سیاه می‌ده!

طبیعتاً موقع هر تغییر تکنولوژیک، یه سری آدم سودجو پیدا می‌شن که از یه تاکتیک جدید و تضمینی برای «گرفتن رتبه در هوش مصنوعی» حرف می‌زنن. یادتون باشه که هنوز گرد و خاک‌ها نخوابیده و این موتورهای هوشمند به بلوغ کامل نرسیدن. می‌تونید این دوره رو با دوران سئو قبل از آپدیت‌های پاندا و پنگوئن مقایسه کنید که اجرای تکنیک‌های سئوی کلاه سیاه خیلی راحت‌تر بود.

اون آپدیت‌های الگوریتمی جلوی اون راه‌های در رو رو گرفتن و با بهتر شدن این پلتفرم‌های جدید، همین اتفاق دوباره تکرار می‌شه؛ تازه با سرعت بیشتر، چون ایجنت‌ها با دقت بالاتری می‌فهمن که چه چیزی واقعاً صادقانه و درسته.

معیارهای موفقیت تغییر می‌کنن، نه روش‌های رسیدن به اون‌ها

در واقعیت، اصول و پایه‌های سئو هنوز همون چیزهایی هستن که در گذشته بودن و تو اکثر تغییرات قبلی هم ثابت موندن. مثل دوره «پایان دسکتاپ» که موبایل‌ها بازار رو گرفتن؛ یا دوره «پایان تایپ کردن» که جستجوی صوتی با محصولاتی مثل الکسا، گوگل هوم و حتی گوگل گلس داشت رشد می‌کرد.

آیا ظهور هوش مصنوعی قراره کار من به عنوان یه متخصص سئو رو از رده خارج کنه؟ نه.

سئوی تکنیکال سر جای خودشه و ویژگی‌هایی که ایجنت‌ها بهشون توجه می‌کنن، تفاوت چندانی با چیزهایی که ما قبل از ظهور مدل‌های زبانی بزرگ (LLMs) بهینه می‌کردیم، نداره. بازاریابی برند هم همون‌طور باقی مونده. با اینکه اصطلاح «احساسات برند» (Brand Sentiment) این روزها بیشتر استفاده می‌شه، اما این مفهوم همیشه باید بخشی از استراتژی‌های بازاریابی آنلاین ما در زمینه اعتبار، ارتباط و دیدگاه می‌بود.

با همه این‌ها، معیارهای بومی ما تو دو سال گذشته بی‌ارزش شدن و این معیارها با تغییرات آینده و با پایدارتر شدن این پلتفرم‌ها، باز هم تغییر خواهند کرد. این موضوع همین الان هم داده‌های سال به سال ما رو دچار انحراف کرده و با پیشرفت LLMها در سال آینده، این انحراف بیشتر هم می‌شه. البته می‌شه این وضعیت رو با اتفاقاتی مثل جایگزین شدن داده‌های دقیق کلمات کلیدی ارگانیک با متریک (not provided) در گوگل آنالیتیکس، از کار افتادن Yahoo! Site Explorer یا بی‌ارزش شدن داده‌های مرجعی مثل رتبه الکسا و پیج‌رنک گوگل مقایسه کرد.

در معیارهای موفقیت خود تجدید نظر کنید

معیارهای موفقیت حالا باید از صفحه نتایج جستجو (SERP) فراتر برن و به طور کلی «دیده شدن» و «قابل کشف بودن» در کانال‌های مختلف رو در بر بگیرن. در حال حاضر ابزارها و پلتفرم‌های مختلفی برای تحلیل و گزارش‌دهی معیارهای دیده شدن در هوش مصنوعی وجود داره، مثل Yoast AI Brand Insights که می‌تونه دید بهتری از نحوه تفسیر برند شما توسط LLMها بهتون بده.

اگه اهل کارهای فنی‌تر هستید، از MCPها (پروتکل زمینه مدل) استفاده کنید تا داده‌ها رو از طریق گفتگوهای زبان طبیعی بهتر درک کنید. MCP یه استاندارد متن‌بازه که به اپلیکیشن‌های هوش مصنوعی اجازه می‌ده به سیستم‌های خارجی مثل دیتابیس‌ها، ابزارها یا گردش‌کارها وصل بشن (می‌تونید اون رو مثل یه پورت USB-C برای هوش مصنوعی تصور کنید) تا بتونن با یه اتصال ساده و یکپارچه، به اطلاعات دسترسی پیدا کنن و وظایف مختلفی رو انجام بدن. در حال حاضر MCPهای مختلفی وجود دارن که می‌تونید باهاشون کار کنید، از جمله:

حتی می‌تونید یه قدم فراتر برید و این‌ها رو با یه ابزار کدنویسی مثل Claude Code ترکیب کنید. با استفاده از اون می‌تونید یه اپلیکیشن گزارش‌گیری بسازید که از ترکیب سرورهای MCP بالا استفاده می‌کنه تا بهترین داده‌ها رو استخراج کنه و برای شما و مشتری‌ها یا ذی‌نفعان‌تون، نمودارهای بصری و تعاملی بسازه.

متفاوت اما آشنا… در نهایت، همون داستان همیشگی!

با اینکه فاصله بین تجربه‌های انسانی و ایجنتی روز به روز بیشتر می‌شه، روش‌هایی که ما به عنوان متخصص سئو برای بهینه‌سازی هر دو به کار می‌بریم، تفاوت زیادی با هم ندارن. هر دو رو در استراتژی خودتون به کار بگیرید؛ دقیقاً همون‌طور که وقتی موبایل داشت محبوب می‌شد، همین کار رو کردید.

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *