سئوی همیشه روشن: مشکل کجاست؟ چرا به جای چکلیست، باید سراغ اسپرینت بری!
چکلیستهای سئو لزوماً چیز بدی نیستن، ولی باید یه کم با شک و تردید بهشون نگاه کرد. اینجاست که «اسپرینتهای سئو» (SEO Sprints) با خودشون هدف، تمرکز و استراتژی میارن، در حالی که کارهای بلندمدت و چکلیستی میتونن کلی از وقت و انرژیمون رو هدر بدن.
سئو دنیای خیلی بزرگی داره. و حالا، اگه بخوایم کلیتر نگاه کنیم، دیده شدن آنلاین و کلاً حضور تو فضای وب هم همینطوره. فرقی نمیکنه داریم در مورد یه نتیجه ارگانیک تو موتور جستجو حرف میزنیم، یه نمای کلی هوش مصنوعی (AI Overview)، یا حتی یه مدل زبان بزرگ (LLM).
سئو یه حوزهایه که معمولاً زمان زیادی میبره (در مقایسه با تبلیغات و بعضی کانالها و پلتفرمهای دیگه)، کلی پیچیدگی داره، جنبههای فنی، تناقضها در مورد نحوه کارکردش و حتی کلی اختلاف نظر توش هست. برای همین، باید یه جوری سازماندهی بشه که بشه اجراش کرد.
در طول سالها و دههها، این موضوع باعث شده یه سری «بهترین شیوهها» یا همون (best practices) جا بیفته و این واقعیت پذیرفته بشه که سئو یه تعهد بلندمدته. همین مسئله هم در نهایت منجر به استفاده از چکلیستها و یه سری برنامههای روتین برای انجام کاری شده که معمولاً به عنوان یه فرایند «همیشگی» و بیپایان دیده میشه.
راستش رو بخواید، خود من هم مقالههایی نوشتم که در مورد چکلیستها و روشهای ساختاردهی به کارهای مهم برای دیده شدن آنلاین حرف زدن. منظورم این نیست که باید کلاً بندازیمشون دور، ولی نمیتونیم فقط به انجام دادن یه لیست یا یه سری فعالیت بسنده کنیم.
«سئوی همیشه روشن» یا همون (Always-on SEO) روی کاغذ خیلی جذاب به نظر میاد: بهینهسازی مداوم، نظارت دائمی و پیشرفت پیوسته. اما در واقعیت، این رویکرد اغلب تبدیل به مجموعهای از کارهای مبهم و بدون اولویت، استراتژی یا انگیزه میشه.
این مقاله قراره ذهنیت پیشفرض نگاه کردن به سئو به عنوان یه چکلیست بیپایان رو به چالش بکشه و به جاش یه رویکرد مبتنی بر اسپرینت رو پیشنهاد بده؛ رویکردی که توش کارها در بازههای زمانی متمرکز و با اهداف قابل اندازهگیری دستهبندی میشن.
با استفاده از اسپرینتهای استراتژیک برای سئو، تیمها میتونن اولویتبندی کنن، اندازهگیری کنن، خودشون رو وفق بدن و بهبود ببخشن – و همزمان با اهداف بزرگتر کسبوکار هم همسو بمونن.
مشکل چکلیستهای سئوی همیشگی چیه؟
چیزی که من اغلب تو چکلیستهای سئو میبینم، نبود اولویتبندیه. همه چیز تبدیل به یه وظیفه (task) میشه، اما هیچکدومشون حیاتی در نظر گرفته نمیشن.
شاید تو چکلیست کارهای «درست» و «خوب» زیادی وجود داشته باشه، اما این کارها بر اساس هیچ رویکرد استراتژیک یا سطح تأثیرگذاری بالقوهشون، وزندهی یا اولویتبندی نشدن.
و وقتی جهت مشخصی وجود نداشته باشه، اغلب کارمون به جایی میکشه که یه سری اقدام، فعالیت یا تاکتیک رو بدون هیچ پایان یا ارزیابی مشخصی انجام میدیم. این وضعیت ما رو به جایی میرسونه که فقط داریم «سئو انجام میدیم» بدون اینکه بتونیم به طور عینی بگیم نتیجه چی بوده یا اوضاع چطور بهتر شده.
در سئو هم، مثل هر کانال دیجیتال مارکتینگ دیگهای، فعالیت بدون یه لنگر یا پایه و اساس درست، میتونه منجر به هدر رفتن تلاشها بشه.
اصلاحات فنی و بهروزرسانیهای محتوا ممکنه از اهداف معنادار کسبوکار پشتیبانی نکنن و میتونن سرمایهگذاری عظیمی از زمان و پول باشن که در نهایت هیچ تأثیری روی کسبوکار ندارن. از طرفی، فعالیت بدون نتیجه یا جهتگیری مشخص میتونه تیمهای سئو و متخصصان این حوزه رو دچار خستگی یا فرسودگی شغلی (burnout) کنه.
من با موقعیتهای زیادی سر و کار داشتم که یه کسبوکار فکر میکرده سئو براش جواب نمیده یا تیمش به اندازه کافی کاربلد نیست، اونم فقط به خاطر سردرگمی سهامداران و مدیران ارشد.
وقتی یه فعالیتی نتیجهای به همراه نداره و شما بعد از یک سال سرمایهگذاری متوجه این موضوع میشید، جبران کردنش خیلی سخته، مخصوصاً وقتی که هیچکس واقعاً نمیدونه «پایان کار» یا «موفقیت» تو این تلاشها چه شکلیه.
من همه این حرفها رو نمیزنم که نمک رو زخم بپاشم، یا بگم چکلیستها بدن، یا حتی بگم تاکتیکهای مداوم اشتباهن. حرف من اینه که ما باید درک و معنای عمیقتری پشت کارهایی که تو سئو انجام میدیم داشته باشیم.
سئوی مبتنی بر اسپرینت چه شکلیه؟
اسپرینتهای سئو تلاشهایی متمرکز و محدود به زمان (مثلاً چهار هفتهای) هستن که اهداف مشخصی دارن و به استراتژی گره خوردن. به جای اینکه روی همه چیز به طور همزمان کار کنید، روی اولویتهایی که بیشترین تأثیر رو دارن، به صورت تکهتکه و متمرکز کار میکنید.
انواع رایج اسپرینتها:
- اسپرینتهای بهینهسازی محتوا.
- اسپرینتهای رفع مشکلات سئوی فنی.
- اسپرینتهای بهبود لینکسازی داخلی.
- اسپرینتهای تولید محتوای جدید.
- اسپرینتهای ساخت اعتبار/لینکسازی.
شما میتونید انواع مختلف رو با هم ترکیب کنید و یه اسپرینت سفارشی بسازید. فرقی نمیکنه که فقط روی یه حوزه تمرکز میکنید یا یه اسپرینت با موضوعات یا تاکتیکهای ترکیبی میسازید، در هر صورت، اولین اسپرینت شما باید به یه استراتژی، برنامه یا ممیزی (audit) اولیه گره خورده باشه.
هر اسپرینت با خروجیهای قابل اندازهگیری، نتایج مستند شده و درسهای روشن به پایان میرسه. اولین اسپرینت ممکنه ریشه در یه برنامه اولیه داشته باشه، اما هر اسپرینت بعدی شامل یه بازبینی از اسپرینت قبلی میشه تا به یادگیری مستمر، افزایش بهرهوری، بهبودها و در نهایت تأثیرگذاری بیشتر کمک کنه.
مزایای اسپرینتهای سئو
یکی از مزایای سریع و دمدستی اسپرینت، به دست آوردن تمرکزه. فاصله گرفتن از یه چکلیست عمومی و رفتن به سمت ساختار اسپرینت، باعث میشه یه مشکل مشخص رو حل کنید، نه اینکه با یه لیست بیپایان از کارهای عقبافتاده (backlog) دست و پنجه نرم کنید.
همونطور که قبلاً هم اشاره شد، اسپرینتها زمانبندی مشخصی هم دارن. با انتخاب یه طول مناسب (نه اونقدر کوتاه که نمونه آماری کوچیک باشه، و نه اونقدر طولانی که تاکتیکهای بیاثر رو تکرار کنیم)، از مزایای چابکی و یه رویکرد بلندمدت سازگارتر بهرهمند میشید.
چابکی در اسپرینتها به شما این امکان رو میده که بر اساس عملکرد و دیدگاههای جدید، خودتون رو تطبیق بدید. چکلیستها نه تنها عمومی هستن و اغلب از استراتژی جدا افتادن، بلکه با تغییرات دائمی در منابع و روشهای بهینهسازی برای دیده شدن آنلاین، به سرعت قدیمی و از رده خارج میشن.
مسئولیتپذیری و شفافیت در تیم هم به طور طبیعیتری به وجود میاد. وقتی مقایسههای واضح قبل و بعد داشته باشید، گزارش دادن و توجیه کردن ارزش کارتون آسونتر میشه و میتونید اعضای تیم رو درگیر نگه دارید و اونها رو در جریان بذارید که الان چه خبره و قدم بعدی چیه.
این موضوع برای همسوسازی کلی شاخصهای کلیدی عملکرد (KPI) با اهداف کسبوکار اهمیت داره و کمک میکنه که بیش از حد درگیر اصطلاحات تخصصی، جنبههای فنی و «امید» به بازگشت سرمایه (ROI) نشیم و به جاش شاهد تلاشهای کوتاهمدتتر و تأثیرگذارتری باشیم.
اسپرینتها میتونن مستقیماً به اهداف (مثل درآمد، جذب لید، پشتیبانی از قیف فروش) گره بخورن، نه فقط به رتبهها یا KPIهای دیگهای که از نتایج کسبوکار دورتر هستن. ضمن اینکه انتظارات کوتاهمدتتر میتونه فشار انتظار طولانیمدت برای رخ دادن یه اتفاق رو از روی دوش تیم برداره.
چطور سئوی مبتنی بر اسپرینت رو اجرا کنیم؟
با استراتژی شروع کنید. مشخص کنید چی برای کسبوکار مهمه و سئو چه جایگاهی در اون داره. موضوعات و اهداف اسپرینت رو تعریف کنید و اونها رو به اندازهای مشخص و دقیق کنید که معنادار و قابل اندازهگیری باشن.
مثال: «افزایش نرخ تبدیل ارگانیک برای ۵ صفحه برتر خدمات» در مقابل «بهبود رتبهها».
یه بکلاگ (backlog) یا برنامه تاکتیکی بسازید، اما باهاش مثل یه چکلیست رفتار نکنید. ازش برای تغذیه برنامههای اسپرینت استفاده کنید، اما نذارید کارهای روزمرهتون رو بیش از حد شلوغ کنه.
به طور خلاصه:
- اولین اسپرینت خودتون رو برنامهریزی کنید: یک هدف، بازه زمانی و نتیجه مشخص انتخاب کنید.
- پیگیری و بازبینی کنید: در مورد پیشرفت گزارش بدید، کارهای انجام شده رو مستند کنید و مشخص کنید قدم بعدی چیه.
- تکرار و بهبود ببخشید: از درسهایی که از هر اسپرینت میگیرید برای بهتر کردن اسپرینت بعدی استفاده کنید.
سئوی «همیشه روشن» هنوز کجا و کی کاربرد داره؟
یه سری کارها واقعاً به توجه مداوم نیاز دارن. من نمیگم که ۱۰۰٪ اسپرینتهای شما باید ۱۰۰٪ سفارشی باشن.
کارهای تکراریای وجود دارن که میتونن، یا بهتره بگم باید، در اسپرینتها گنجونده بشن یا از طریق ممیزیها (audits) یا چکلیستهای منظم و روتین، نظارت و نگهداری بشن. مثلاً خطاهای خزش (crawl errors)، لینکهای شکسته، مشکلات فنی و غیره.
اما این کارهای نگهداری نباید استراتژی سئوی شما باشن، بلکه باید از اون پشتیبانی کنن. از رویکرد «همیشه روشن» به عنوان زیرساخت یا کارهای پایهای استفاده کنید، نه به عنوان جهتدهنده مسیر. یادتون باشه که چکلیست، استراتژی نیست و اگه یکی دارید، اون یه ابزار برنامهریزیه، نه لزوماً برنامه تاکتیکی و نقشه راه شما برای رسیدن به ROI نهایی در سئو.
چرا وقتشه در مورد سئوی «همیشه روشن» تجدید نظر کنیم؟
به اندازه کافی به این موضوع اشاره کردم، اما بذارید در پایان بهتون یادآوری کنم که لیستهای بیپایان کارها، قرار نیست نتیجه بزرگی رقم بزنن.
چکلیستها میتونن چیزهای خوبی باشن و پر از تاکتیکهای «درست». با این حال، اونها اغلب فاقد استراتژی هستن و برای بازههای زمانی کوتاه که نیاز به توجه سریع دارن، یا برای موقعیتهایی که نیاز به چابکی بالا دارن، مناسب نیستن.
سئوی مبتنی بر اسپرینت به تیمها کمک میکنه تا استراتژیکتر، بهرهورتر و همسوتر با کلیت کسبوکار باشن و در عین حال فضا برای اجرای تاکتیکهای اولویتبندی شده، گره خورده به اهداف کلی و تطبیق با نیازها و شرایط بازار و کسبوکار رو داشته باشن.
تغییر رویکرد تیم شما از «همیشه روشن» به «گامهای حسابشده و هدفمند»، حرکتیه برای اینکه به جای صرفاً فعالیت، شروع به دیدن نتایج واقعی کنید.
پاسخی بگذارید