چت‌جی‌پی‌تی در دست مردم: چه چیزی برای مدیران ارشد معنا دارد؟

استفاده جهانی از ChatGPT نشون میده که ارزش واقعی، خودِ پذیرش این ابزاره. این اتفاق داره بهره‌وری، عادت‌های مصرف‌کننده و فرصت‌های بازار رو برای مدیران ارشد حسابی تغییر میده.

استقبال از ChatGPT با سرعتی داره زیاد میشه که تو دنیای تکنولوژی کمتر دیدیم.

تا اواسط سال ۲۰۲۵، حدود ۷۰۰ میلیون نفر تو کل دنیا هر هفته ازش استفاده می‌کردن و ۱۸ میلیارد پیام می‌فرستادن. این عدد یعنی تقریبا ۱۰٪ کل جمعیت بزرگسال دنیا! برای یه تکنولوژی جدید، این سرعت از پذیرش واقعا بی‌سابقه‌ست.

اما اگه یه نگاهی به داشبوردهای آنالیتیکس‌تون بندازین، احتمالا افزایش چشمگیری تو ترافیک ورودی از طرف ChatGPT نمی‌بینین. دلیلش اینه که همیشه این استقبال به کلیک یا بازدید مستقیم ختم نمیشه. تو دنیای هوش مصنوعی امروز، خودِ «پذیرش» ارزشمنده. این موضوع نحوه یادگیری، خرید و تصمیم‌گیری آدما رو عوض می‌کنه؛ اونم خیلی قبل از اینکه بخوان از طریق سرچ، شبکه‌های اجتماعی یا کانال‌های مستقیم با برند شما ارتباط برقرار کنن.

یه تحقیق جدید از OpenAI و هاروارد نشون میده که مردم واقعا چطوری دارن از ChatGPT استفاده می‌کنن. یافته‌های این تحقیق، تغییرات مهمی رو تو رفتار مصرف‌کننده، الگوهای بهره‌وری و دسترسی جهانی مشخص کرده که همه‌شون برای مدیران ارشد بازاریابی (CMO)، مدیران عامل (CEO) و مدیران مالی (CFO) پیامدهای مهمی دارن.

کاربری کاری در مقابل کاربری شخصی

تا اواسط سال ۲۰۲۴، استفاده از ChatGPT تقریبا به طور مساوی برای کارهای شخصی و کاری بود. اما یک سال بعد، استفاده‌های شخصی تقریبا به سه چهارم کل فعالیت‌ها رسید و مکالمات کاری حدود یک چهارم رو تشکیل می‌دادن. این اتفاق فقط به خاطر این نبود که کاربرای جدید برای استفاده‌های شخصی به این پلتفرم اضافه شدن، بلکه کاربرای قدیمی هم عادت‌هاشون رو تغییر دادن و بیشتر تو زندگی شخصی‌شون به ChatGPT تکیه کردن.

برای یه مدیر بازاریابی (CMO)، این یعنی مصرف‌کننده‌ها دارن هوش مصنوعی رو طوری با روتین روزمره‌شون ترکیب می‌کنن که نحوه کشف محصولات و خدمات توسط اون‌ها کاملا عوض میشه. برای یه مدیرعامل (CEO)، این موضوع نشون میده که ChatGPT دیگه محدود به محیط کار نیست و داره به یه رفتار عمومی تو بازار تبدیل میشه که خیلی راحت با زندگی روزمره آدما یکی شده. و برای یه مدیر مالی (CFO)، پیامش اینه که استفاده‌های غیرکاری ارزش اقتصادی خیلی زیادی داره. محقق‌ها تخمین زدن که سود حاصل از رفاه مصرف‌کننده فقط تو آمریکا سالانه به ۹۷ میلیارد دلار می‌رسه.

کاربردهای اصلی: راهنمایی، اطلاعات و نوشتن

بخش بزرگی از کاربردهای ChatGPT تو سه دسته قرار می‌گیره:

  • راهنمایی‌های کاربردی.
  • جستجوی اطلاعات.
  • نوشتن.

راهنمایی‌های کاربردی شامل آموزش، تدریس، مشاوره‌های چطور-انجام-دادن (how-to) و ایده‌پردازی خلاقانه میشه. جستجوی اطلاعات هم خیلی وقت‌ها جایگزین مستقیم سرچ تو وب به حساب میاد؛ مثلا وقتی آدما در مورد اتفاقات روز، محصولات یا سوال‌های واقعی از ChatGPT می‌پرسن. نوشتن هم شامل تولید و بهتر کردن ایمیل‌ها، اسناد، خلاصه‌ها و ترجمه‌هاست.

تو محیط کار، نوشتن حرف اول رو می‌زنه. از هر ۱۰ تا پیام کاری، ۴ تاش مربوط به وظایف نوشتاریه و بیشتر این موارد هم تولید محتوای جدید نیست، بلکه ویرایش یا بهتر کردن متنیه که کاربرا به مدل میدن. آموزش هم یه کاربرد قابل توجه دیگه است و تقریبا از هر ۱۰ پیام، ۱یش درخواست راهنمایی برای تدریس یا آموزشه.

این موضوع برای مدیر بازاریابی مهمه، چون نشون میده که کشف برندها به جای صفحات نتایج جستجوی سنتی، داره بیشتر از طریق چت با هوش مصنوعی اتفاق میفته.

برای مدیرعامل مهمه، چون ثابت می‌کنه هوش مصنوعی داره به یه ابزار برای کمک به تصمیم‌گیری و خلاقیت تبدیل میشه، نه فقط راهی برای اتوماتیک کردن کارهای تکراری. و برای مدیر مالی مهمه، چون نوشتن و ویرایش در مقیاس بزرگ یعنی افزایش بهره‌وری قابل اندازه‌گیری، که در نهایت به خروجی بیشتر به ازای هر کارمند منجر میشه.

کاربردهای کمتر رایج: کدنویسی و هم‌صحبتی

بعضی از کاربردهایی که خیلی بهشون توجه شده، در واقعیت سهم کمتری دارن. فقط ۴.۲٪ مکالمات ChatGPT در مورد برنامه‌نویسیه که خیلی کمتر از ابزارهای رقیب مثل Claude هست که میگن یک سوم مکالمات کاری‌شون مربوط به کدنویسیه. هم‌صحبتی و حمایت عاطفی حتی از این هم کمتر رایجه و کمتر از ۲٪ استفاده از ChatGPT رو تشکیل میده.

برای مدیر بازاریابی، این نکته مشخص می‌کنه که ChatGPT در درجه اول یه ابزار برای رفتار عمومی مصرف‌کننده‌هاست، نه یه ابزار تخصصی برای کدنویس‌ها یا یه همراه برای تراپی.

برای مدیرعامل، این موضوع تایید می‌کنه که نقش ChatGPT تو بازار، گسترده و عمومیه.

و برای مدیر مالی، نشون میده که درآمدزایی این ابزار به حوزه‌های تخصصی و گرون‌قیمت سازمانی وابسته نیست، بلکه با درگیر کردن عموم مصرف‌کننده‌ها به دست میاد.

چه کسانی از ChatGPT استفاده می‌کنند: تغییرات دموگرافیک

این تحقیق تغییرات دموگرافیک جالبی رو هم نشون میده. تو ماه‌های اول، کاربران ChatGPT بیشتر مرد بودن و حدود ۸۰٪ کاربرای فعال اسم‌های مردونه داشتن.

اما تا اواسط سال ۲۰۲۵، این عدم تعادل از بین رفت و الان استفاده از اون بین زن‌ها و مردها برابره و حتی بین زن‌ها یه کم بیشتر هم شده. سن هم یه فاکتور مهمه: تقریبا نصف پیام‌های بزرگسالان از طرف کاربرای زیر ۲۶ ساله، هرچند کاربرای مسن‌تر بیشتر برای کارهای کاری از ChatGPT استفاده می‌کنن. رشد این ابزار تو کشورهای با درآمد کم و متوسط سریع‌تره که نشون میده پذیرش اون از بازارهای ثروتمند و پیشرو فراتر رفته. بین مشاغل هم، کارمندایی که تحصیلات بالاتری دارن تو محیط کار بیشتر به ChatGPT تکیه می‌کنن و معمولا ازش به عنوان مشاور یا دستیار تحقیق استفاده می‌کنن.

این یافته‌ها باید توجه مدیر بازاریابی رو جلب کنه، چون از یه مخاطب گسترده‌تر و متنوع‌تر خبر میده و نسل‌های جوون‌تر دارن ChatGPT رو جوری با عادت‌هاشون ترکیب می‌کنن که می‌تونه تا آخر عمر باهاشون بمونه.

مدیرعامل با سرعت گرفتن پذیرش جهانی، فرصت‌های جدیدی رو تو بازارهای نوظهور و بین بخش‌های جدیدی از مصرف‌کننده‌ها می‌بینه. و مدیر مالی می‌تونه با اطمینان بگه که پذیرش این ابزار تو همه گروه‌های دموگرافیک گسترده‌ست و این موضوع، مدل‌های اشتراک بلندمدت و استراتژی‌های درآمدزایی رو تقویت می‌کنه.

سبک‌های تعامل: پرسیدن در مقابل انجام دادن

وقتی آدما با ChatGPT تعامل می‌کنن، حدود نصف مواقع دنبال مشاوره، راهنمایی یا اطلاعات هستن. تقریبا تو ۴ تا از هر ۱۰ مکالمه، از ChatGPT خواسته میشه که یه کار مشخص رو انجام بده که میشه اون رو توی یه گردش کار (workflow) قرار داد. بقیه تعامل‌ها تعریف مشخصی ندارن.

«پرسیدن» سریع‌تر از «انجام دادن» رشد کرده و این یعنی کاربرا دارن ChatGPT رو بیشتر به عنوان یه شریک فکری می‌بینن تا فقط یه ابزار برای اجرا.

برای مدیر بازاریابی، این یعنی مصرف‌کننده‌ها درست تو لحظه تصمیم‌گیری (moment of intent) دارن با هوش مصنوعی گفتگو می‌کنن. پس خیلی مهمه که پیش‌بینی کنیم پیام‌های برند چطوری تو این مکالمات ظاهر میشن. برای مدیرعامل، این موضوع یه تغییر تو نحوه انجام کارهای فکری رو نشون میده؛ جایی که هوش مصنوعی به همون اندازه که روی انجام وظایف تاثیر داره، روی تصمیم‌گیری هم اثر می‌ذاره. و برای مدیر مالی، پیامش اینه که ارزش ChatGPT فقط تو زمان صرفه‌جویی شده نیست، بلکه تو کیفیت تصمیم‌هایی هست که به کاربرا کمک می‌کنه بگیرن. این یه شکل کمتر ملموس اما به همون اندازه مهم از بهره‌وریه.

چرا همه این‌ها برای مدیران ارشد مهمه؟

محبوبیت ChatGPT فقط یه بحث مربوط به ترافیک ورودی یا مدل‌های ارجاعی (attribution) نیست. این ابزار یه لایه جدید از رفتار مصرف‌کننده و کارمند رو نشون میده که همین الان هم داره نحوه تصمیم‌گیری، دسترسی به اطلاعات و رسیدن به بهره‌وری رو از نو شکل میده.

برای مدیران بازاریابی، این یعنی باید تو دیده شدن برند تو فرآیند کشف با واسطه‌گری هوش مصنوعی تجدید نظر کنن.

برای مدیران عامل، یعنی پذیرش ChatGPT رو به عنوان یه تغییر اجتماعی بزرگ ببینن، نه یه آزمایش حاشیه‌ای.

و برای مدیران مالی، یعنی باید معیار سنجش ارزش رو از کلیک و نرخ تبدیل فراتر ببرن و مواردی مثل سود مصرف‌کننده، بهره‌وری و پتانسیل بازار جهانی رو هم در نظر بگیرن.

خلاصه کلام، ما الان تو یه دنیای «هوش مصنوعی-محور» زندگی می‌کنیم که تو اون، خودِ «پذیرش» سیگنال اصلیه، نه کلیک.

نکته: تمام داده‌های ذکر شده در این مطلب، از تحقیق OpenAI گرفته شده، مگر اینکه منبع دیگه‌ای ذکر شده باشه.

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *