
چرا و چگونه گوگل تیترهای ارزشمند شما را بازنویسی میکند؟
عنوانها مثل ویترین مغازه میمونن، اما این روزها کمتر از هر زمان دیگهای روشون کنترل داریم. چرا؟ اطلاعات لو رفته از گوگل یه سرنخهایی به ما میده.
این مطلب بر اساس اسناد لو رفته گوگل و مقاله عالی شان اندرسون درباره بازنویسی تگ تایتل نوشته شده. من یه کم تغییرش دادم تا بیشتر به درد کسبوکارها و ناشران محتوا بخوره.
«به طور متوسط، تعداد افرادی که عنوان رو میخونن پنج برابر کساییه که متن اصلی رو میخونن.»
دیوید اگیلوی
راستش نمیدونم این جمله چقدر درسته.
احتمالاً از اون حرفهای قدیمی دنیای تبلیغاته. اما عنوان در کنار تصویر شاخص، واقعاً ویترین مغازه ماست. عنوانها مثل یه نگهبان دم در عمل میکنن. باید هم جذاب و کلیکخور باشن، هم برای آدمها و رباتها بهینه باشن و هم شفافیت رو در اولویت قرار بدن.
خب، وقتی کلی وقت گذاشتید و یه عنوان عالی برای مطلبتون نوشتید، چرا گوگل باید اینجوری باهاتون بازی کنه؟
مطمئنم کلی سؤال از طرف بقیه اعضای تیم سئو، تیم محتوا (یا حتی تیم حقوقی) در این مورد بهتون میرسه.
سؤالهایی مثل:
چرا عنوانی که ما توی صفحه گذاشتیم توی نتایج جستجو (SERP) نمایش داده میشه؟
یا
میتونیم عنوان داخل صفحه و تگ تایتل رو یکی بذاریم، مگه نه؟ اصلاً چه فرقی میکنه؟
این گفتگوها و تئوریها رو میتونید برای تقریباً هر چیز دیگهای تکرار کنید. توضیحات متا (Meta descriptions) واضحترین مثال هستن، جایی که بعضی تحقیقات نشون میده ۷۰٪ مواقع بازنویسی میشن. جواب، متأسفانه، همیشه همینه که، چون گوگل میتونه و هر کاری دلش بخواد انجام میده.
اما دونستن «چی» و «چرا»ی ماجرا موقع این گفتگوها خیلی کمک میکنه.
مارک ویلیامز-کوک و تیمش تحقیقی انجام دادن که نشون میده تا ۸۰٪ از توضیحات متا بازنویسی میشن و این بازنویسی باعث افزایش ترافیک شده. شاید واقعاً ماشینها بهتر از ما میدونن!
چرا گوگل تگهای تایتل رو بازنویسی میکنه؟
این غول جستجو از درک اسناد، تطبیق با کوئری، بازنویسی محتوا و دادههای تعامل کاربر استفاده میکنه تا تصمیم بگیره چه زمانی یک تایتل یا H1 باید در نتایج جستجو تغییر کنه.
آیا طول عنوان مهمه؟
لطفاً منظور بدی برداشت نکنید؛ اینجا یه بلاگ حرفهایه.
مستندات رسمی گوگل محدودیتی برای طول تگهای تایتل تعریف نکرده. فکر میکنم بیشتر به این بستگی داره که تایتل نصفه نمایش داده نشه. با توجه به اینکه گوگل این روزها خیلی چیزها رو بازنویسی میکنه، تایتلهای طولانیتر، توصیفیتر و غنی از کلمات کلیدی میتونن به رتبهبندی در بخش Top Stories و نتایج جستجوی سنتی کمک کنن.
به گفته گری ایلیس (Gary Illyes)، داشتن تگهای تایتل طولانیتر ارزش واقعی داره:
«طول تگ تایتل یه معیاره که از بیرون تعریف شده. از نظر فنی یه محدودیتی وجود داره، اما عدد کوچیکی نیست…
سعی کنید دقیقاً مرتبط با صفحه باشه، اما من به اینکه به اندازه کافی طولانی هست یا نه فکر نمیکنم…»
سارا طاهر (Sara Taher) یه تحلیل جالب انجام داده (البته فقط روی محتوای همیشه سبز) که نشون میده میانگین طول تایتل بین ۴۲ تا ۴۶ کاراکتره. اگه تایتلها خیلی طولانی باشن، گوگل احتمالاً اونها رو کوتاه میکنه یا بازنویسی میکنه. دقت و کوتاهی برای محتوای همیشه سبز مهمه.
عوامل کلیدی تعیینکننده چیست؟
بر اساس اطلاعات لو رفته از گوگل و تحلیل شان، به نظرم سه مفهوم اصلی وجود داره که گوگل برای تصمیمگیری درباره بازنویسی تایتل ازشون استفاده میکنه. البته این دستهبندی رو خودم درست کردم، پس شما هم میتونید از دستهبندی خودتون استفاده کنید.
- همراستایی معنایی تایتل و محتوا.
- رفتار کلیک رضایتبخش.
- همراستایی با قصد کاربر از جستجو.
همراستایی معنایی تایتل و محتوا
این بدون شک مهمترین بخشه. محتوای داخل صفحه و تایتل/عنوان شما باید با هم همخوانی داشته باشن.
به همین دلیله که محتوای کلیکبیت (طعمه کلیک) و محتوایی که مستقیماً برای گوگل دیسکاور نوشته میشه خیلی ریسکیه. چون دارید چکی میکشید که نمیتونید پاسش کنید. اگه محتوایی رو مخصوصاً برای پلتفرمی مثل دیسکاور بسازید، به مرور زمان سیگنالهای کیفی سایتتون رو از بین میبرید.
متریکهای titlematchScore، h1ContentScore و spammyTitleDetection کیفیت پایه یک عنوان رو بر اساس محتوای صفحه و قصد کاربر از جستجو بررسی میکنن. تایتلها و عنوانهای نامرتبط و پر از کلمات کلیدی، در بهترین حالت، بازنویسی میشن.
در بدترین حالت، کیفیت سایت شما رو به صورت الگوریتمی پایین میارن.
متریک titleMatchAnchorText تضمین میکنه که تگهای تایتل و هدرهای ما با انکر تکستهای داخلی و خارجی مقایسه بشن و در مقایسه با سلسله مراتب صفحه (headingHierarchyScore) ارزیابی بشن.
در نهایت، «بهترین» تایتل از بین عناصر داخل صفحه از طریق snippetTitleExtraction انتخاب میشه. در حالی که گوگل عمدتاً از تگ تایتل یا H1 استفاده میکنه، هر عنصر قابل مشاهدهای میتونه استفاده بشه اگه «بهترین نماینده صفحه» باشه.
رفتار کلیک رضایتبخش
این یکی خیلی سرراستتره. دقیقاً همون روشی که گوگل از سیگنالهای تعامل کاربر (مثل سیگنالهای کلیک خوب در مقابل کلیک بد در Navboost) استفاده میکنه تا نتایج جستجو رو برای یک عبارت خاص و گروهی از افراد به بهترین شکل ممکن تنظیم کنه.
متریک titleClickSatisfaction دادههای کلیک در سطح کوئری رو با دادههای تعامل در صفحه (مثل عمق اسکرول، زمان ماندن در صفحه، تعاملات داخل صفحه و پوگو استیکینگ) ترکیب میکنه.
بنابراین، اگه گوگل معتقد باشه تایتلی که در نتایج جستجو استفاده شده در مقایسه با عملکرد قبلی شما و رقبا عملکرد ضعیفی داره، تغییراتی در رتبهبندی ایجاد میشه. پس، تایتلی که شما میبینید میتونه یکی از چندین تستی باشه که به طور همزمان در حال انجامه.
برای کسایی که با Navboost آشنا نیستن، این یکی از موتورهای رتبهبندی اصلی گوگله. این سیستم بر اساس سیگنالهای تعامل کاربر، مثل کلیک، هاور، اسکرول و سوایپ، در طول ۱۳ ماه کار میکنه تا رتبهبندیها رو بهبود ببخشه.
برای ناشران محتوای خبری، سیستم Glue به رتبهبندی محتوا در لحظه برای رویدادهای تازه و فوری کمک میکنه. اعتبار منبع و صفحه هم مهمه. این بخش اساسی از نحوه عملکرد واقعی سئوی خبری است.
همراستایی با قصد کاربر از جستجو
قصد کاربر از جستجو (Searcher intent) وقتی صحبت از تایتل صفحه میشه واقعاً مهمه. و گوگل این رو خیلی بهتر از ما میدونه. پس، اگه محتوای صفحه شما (هدینگها، پاراگرافها، تصاویر و غیره) و قصد کاربر از جستجو با تایتل صفحهتون همخوانی نداشته باشه، اون تایتل حذف میشه.
وقتی یک تایتل صفحه به عنوان نامناسب تشخیص داده بشه، متریک pageTitleRewriter طراحی شده تا «تایتلهای غیرمفید یا گمراهکننده» رو بازنویسی کنه.
و تایتلهای صفحه در سطح کوئری بازنویسی میشن. متریک queryIntentTitleAlignment میزان همراستایی تایتل صفحه با قصد کاربر از جستجو رو اندازهگیری میکنه. وقتی این موضوع مشخص شد، همراستایی صفحه و قصد کوئری بررسی میشه تا اطمینان حاصل بشه که تایتل بهترین بازتابدهنده صفحه در سطح کوئری است.
سپس queryDependentTitleSelection تایتل رو بر اساس جزئیات جستجو و کاربر تنظیم میکنه. این کار عمدتاً در سطح کوئری و موقعیت مکانی انجام میشه و بهترین گزینه متناسب با زمینه انتخاب میشه.
پیشنهاداتی برای صاحبان وبسایت
سعی میکنم این موارد رو (با یک ترتیب اولویت تقریبی) لیست کنم:
- عنوانتون رو متمایز کنید. کاری کنید کلیکخور باشه. کلمات کلیدی اصلی (Entities) رو در ابتدای عنوان بیارید. در صورت لزوم از کلمات قدرتمند، اعداد یا علائم نگارشی استفاده کنید.
- به ۱۲ کلمه و ۶۰۰ پیکسل پایبند باشید تا از نصفه نمایش داده شدن جلوگیری کنید و از هر کلمه بیشترین ارزش رو بگیرید.
- تگ تایتل شما باید محتوای صفحهتون رو به طور مؤثر برای آدمها و ماشینها نمایندگی کنه.
- از کیورد استافینگ (Keyword stuffing) خودداری کنید. استفاده از کلمات کلیدی اصلی و مهم در عنوانها خوبه. جستجو حول محور این کلمات میچرخه. افراد، مکانها و سازمانها سنگ بنای جستجو، به ویژه در اخبار، هستن. فقط زیادهروی نکنید.
- زیاد به سمت عنوانهای کلیکبیت نرید. این روزها وسوسه زیادی برای انجام کارهای بیشتر برای دیسکاور وجود داره. عنوانها در اون پلتفرم معمولاً خیلی به مرز کلیکبیت نزدیک میشن.
- مطمئن بشید عنوان شما بهترین بازتابدهنده قصد کاربره و همه چیز رو ساده نگه دارید. مزیت جستجو اینه که مردم مستقیماً به دنبال جواب هستن. تایتلها همیشه لازم نیست خیلی کلیکی باشن، به خصوص برای محتوای همیشه سبز. زبان ساده و مستقیم به گذراندن بررسیهای titleLanguageClarity و کاهش نصفه نمایش داده شدن کمک میکنه.
- از هدینگهای ثانویه (H2) و سوم (H3) در صفحهتون استفاده کنید. این کار چندین مزیت داره. یک صفحه با ساختار خوب، تعامل باکیفیت کاربر رو تشویق میکنه. شانس رتبهبندی مقالهتون برای کوئریهای طولانیتر رو افزایش میده و به گوگل کمک میکنه تا زمینه مرتبط با صفحهتون رو درک کنه.
- نرخ کلیک (CTR) رو نظارت کنید و تست عنوان در سایت انجام بدید. اگه امکان تست عنوان به صورت لحظهای رو دارید، عالیه. اگه نه، پیشنهاد میکنم دادههای عنوان و CTR رو در مقیاس بزرگ جمعآوری کنید و مدلی بسازید که بهتون کمک کنه بفهمید چه چیزی یک عنوان رو در یک زیرپوشه یا موضوع خاص کلیکخور میکنه. برای مثال، آیا عنوانهای احساسی و اول شخص با یک کلمه کلیدی اصلی در ابتدا، در بخش /سیاست بهترین عملکرد رو دارن؟
- انکر تکستهای داخلیتون رو کنترل کنید. این موضوع به ویژه برای محتوای همیشه سبز مهمه. اما حتی در مورد اخبار، پنج نوع عنوان وجود داره که باید بهشون توجه کنید و لینکهای داخلی (و انکرهای اونها) یکی از موارد محوری هستن. انکر تکست مرتبط، اعتماد به موضوع رو تقویت میکنه.
اگر به دنبال توسعه پروفایل دیسکاور خود هستید، توصیه میکنم تگ OG title رو تست کنید، اگه میخواهید عنوانهای «کلیکیتر» رو که در صفحه قابل مشاهده نیستن، آزمایش کنید.
جمعبندی نهایی
بنابراین، هدف فقط داشتن یک عنوان خوب نیست. هدف داشتن مجموعهای درخشان از تایتلهاست – کلیکخور، غنی از کلمات کلیدی اصلی و بسیار مرتبط. همونطور که شان میگه، هدف ایجاد مجموعهای از سیگنالهاست – تگ <title>، تگ <h1>، URL، پاراگراف مقدمه – که هرگونه ابهامی رو از بین ببره.
مثل همیشه، کلیکها یک سیگنال فوقالعاده قدرتمند هستن. گوگل بیشتر از تعداد وعدههای غذایی که من خوردم نقطه داده داره، پس ایدههای خیلی خوبی در مورد اینکه چه چیزی خوب عمل میکنه، داره. اما کلیکهای واقعی میتونن این رو نادیده بگیرن. متریک goldmineNavboostFactor اثبات میکنه که رفتار کلیک روی اینکه کدام تایتل نمایش داده بشه، تأثیر داره.
تگ تایتل مهمترین عنوان صفحه در زمینه جستجوست. حتی مهمتر از <h1>. اما اونها باید با هم کار کنن تا مردم رو به داخل بکشونن و فوراً درگیرشون کنن.
اما همه چیز مهمه. از بین بردن ابهام همیشه چیز خوبیه. به خصوص در دنیای پر از محتوای بیکیفیت تولید شده توسط هوش مصنوعی.





پاسخی بگذارید