هوش مصنوعی وارد خرید آنلاین شد! سئو در فروشگاه‌های اینترنتی دیگه مثل قبل نیست!

متخصصان سئوی فروشگاهی با یه کانال جدید روبرو شدن: خرید با ChatGPT. بیایید ببینیم که چطور داده‌های ساختاریافته، فید محصولات و نظرات کاربران، رتبه‌بندی رو داخل ChatGPT شکل میدن.

دنیای جستجوی مبتنی بر هوش مصنوعی خیلی سریع در حال حرکته. جدیدترین تغییرش چیه؟ خرید با ChatGPT.

از ماه آوریل، OpenAI داره یه تجربه خرید جدید رو ارائه میده که کارت‌های محصول رو مستقیماً داخل خود ChatGPT نمایش میده.

این رابط کاربری به جای اینکه کاربران رو به یه لیست طولانی از نتایج جستجو بفرسته، حالا پیشنهادهای دست‌چین شده‌ای رو با عکس، برچسب و لینک «خرید» نشون میده.

برای سئوکاران فروشگاه‌های اینترنتی، این یه کانال جدیده با قوانین کاملاً متفاوت.

جایگاه گرفتن، حداقل فعلاً، به تبلیغات یا پیشنهاد قیمت بستگی نداره. در عوض، دیده شدن شما به کیفیت داده‌های محصول، نشانه‌گذاری ساختاریافته (structured markup) و سیگنال‌های خارجی مثل نظرات و منشن‌ها بستگی داره.

پیامدهای این موضوع خیلی مهمن.

نتایج فقط به چند محصول خلاصه میشن، یعنی اگه تو اون لیست کوتاه نباشید، انگار اصلاً وجود ندارید.

همونطور که کوین ایندیگ میگه:

  • «کلیک‌هایی که می‌گیریم… به شدت باکیفیت هستن، چون کاربرا جواب تمام سوالاتشون رو از طریق ChatGPT گرفتن… و بعدش… خیلی نزدیک به تصمیم‌گیری برای خرید، به سایت ما فرستاده میشن.»

خرید با ChatGPT همین الان هم داره تو حوزه‌های مختلف خرده‌فروشی تست میشه و سوالاتی رو در مورد ترافیک، نرخ تبدیل و اینکه استراتژی‌های بهینه‌سازی چطور باید خودشون رو وفق بدن، ایجاد کرده.

تأثیر فعلی روی جستجوی خرده‌فروشی

خرید با ChatGPT دیگه یه چیز تئوری نیست. الان به عنوان یه کانال ارجاعی (referral) مجزا تو آنالیتیکس فروشگاه‌های اینترنتی دیده میشه. (توی GA4 با utm_source=chatgpt.com مشخصه).

با اینکه ترافیکش در مقایسه با جستجوی ارگانیک یا پولی هنوز کمه، ولی الگوهای اولیه‌ای که داریم می‌بینیم تو همه حوزه‌ها ثابته:

  • حجم ترافیک محدوده: برای اکثر فروشگاه‌ها، ChatGPT کمتر از ۱٪ از سشن‌ها رو تشکیل میده. حتی بهترین عملکردها در داده‌های ما هم به گرد پای کانال‌های جذب دیگه نمی‌رسن.
  • نرخ تبدیل به شکل نامتناسبی بالاست: تحقیقات این حوزه هم این موضوع رو تایید می‌کنه. یه مطالعه از Seer Interactive نشون داده که سشن‌های ChatGPT با نرخ ۱۵.۹٪ تبدیل میشن، در حالی که این نرخ برای گوگل ارگانیک حدود ۱.۸٪ هست.

این معیارها با داده‌های مشتریان ما همخوانی داره و نشون میده که ترافیک از ChatGPT، دو تا چهار برابر بیشتر از میانگین سایت نرخ تبدیل داره.

با اینکه حجم کلی هنوز کمه، اما روند رشد تو همه صنایع یکسان نیست.

الگوهایی در حوزه‌های مختلف که ارزش زیر نظر گرفتن دارن

تحلیل‌های اولیه و مطالعات خارجی به سه الگوی مشخص در حوزه‌های مختلف اشاره می‌کنن:

  • لوازم الکترونیکی: تقاضای بالای محصولات و فیدهای داده قوی باعث شده برندهای این حوزه به طور مداوم نمایش داده بشن. سشن‌ها تو این دسته سریع‌تر از بقیه در حال افزایشه و کارت‌های محصول اغلب شبیه گوگل شاپینگ هستن و مشخصات فنی، امتیازات و خلاصه‌ای از نظرات رو نشون میدن.
  • مواد غذایی و خواربار: حجم ترافیک تو این حوزه کمتره، ولی کاربران ثابتی داره. تعامل کاربر اغلب نشون‌دهنده قصد خرید تکراریه و کوئری‌های انتهای قیف فروش مثل «بهترین بسته گوشت ارگانیک» یا «اشتراک میان‌وعده سالم» وقتی نمایش داده میشن، نرخ تبدیل بالایی دارن.
  • مد و پوشاک: ترافیک در مقایسه با دسته‌های دیگه کمتره، اما نرخ تبدیل به طور مداوم از میانگین سایت بهتره. وقتی ChatGPT لیست کوتاهی از لباس‌ها، پیراهن‌ها یا لباس‌های راحتی رو نشون میده، خریدارانی که کلیک می‌کنن اغلب آماده خرید هستن.

ChatGPT هنوز یه موتور کشف محصول در مقیاس بزرگ نیست. اما وقتی کلیکی رو به سایت شما هدایت می‌کنه، اون سشن‌ها جزو باکیفیت‌ترین‌ها در دنیای خرده‌فروشی هستن.

دلیلش اینه که سفر کاربر با جستجوی گوگل خیلی فرق داره.

کاربر به جای اینکه بین ده‌ها لینک آبی اسکرول کنه، ChatGPT کوئری رو پردازش می‌کنه، معیارهای تصمیم‌گیری رو تجزیه و تحلیل می‌کنه و بعد یه لیست کوتاه از محصولات رو نشون میده.

تجربه فعلی چطور به نظر می‌رسه؟

وقتی کاربری یه کوئری با قصد خرید مثل «بهترین دوربین هوشمند خانگی» رو وارد می‌کنه، ChatGPT فاکتورهایی مثل موارد زیر رو مشخص می‌کنه:

  • کیفیت تصویر (Resolution)
  • دید در شب
  • استفاده در فضای داخلی یا خارجی، و بعد مدل‌های خاصی رو پیشنهاد میده.

تا زمانی که خریدار روی محصول کلیک کنه، قبلاً معیارهای تصمیم‌گیری رو بررسی کرده و خیلی به خرید نزدیک‌تر شده.

این فرآیند، تغییر واقعی رو نشون میده: تجربه خرید داخل ChatGPT ظاهر و احساسی متفاوت از جستجوی سنتی داره.

به جای فیلترها و منوها، کاربران نتایج رو به صورت محاوره‌ای و با گفتن جملاتی مثل «فقط رنگ مشکی» یا «آمازون رو حذف کن» اصلاح می‌کنن.

سوالات بعدی، پاسخ‌های جدید و آگاه از زمینه رو فعال می‌کنن که به تأثیرگذاری روی تصمیم خرید کمک می‌کنه.

یکی از ویژگی‌های کلیدی ChatGPT، قابلیت حافظه OpenAI هست.

در زمینه خرید، ChatGPT می‌تونه به مکالمات گذشته و ترجیحات ذخیره شده مراجعه کنه تا پیشنهادات محصول رو شخصی‌سازی کنه. این بهبودها در حال حاضر برای کاربران رایگان، پلاس و پرو اعمال شده.

با کلیک روی یک کارت، پنل جزئیات باز میشه که شامل موارد زیره:

  • توضیح کوتاه هوش مصنوعی در مورد اینکه چرا این محصول پیشنهاد شده.
  • میانگین امتیازات ستاره‌ای.
  • تعداد نظرات.
  • لینک‌های خرید از چندین فروشگاه.

نتیجه‌گیری ساده‌ست: نتایج کمتر و زمینه بیشتر به این معنیه که اگه محصولات شما تو اون لیست کوتاه نباشن، انگار اصلاً وجود ندارن.

خرید با ChatGPT هنوز جدیده اما به سرعت در حال تکامله. چندین تغییر همین الان هم در راهه:

  • جایگاه‌های اسپانسری: با اینکه نتایج امروز ارگانیک هستن، خیلی‌ها انتظار دارن که به زودی جنبه کسب درآمد هم به اون اضافه بشه. ممکنه تبلیغات یا هزینه‌های واجد شرایط بودن (bids) به زودی نقش بازی کنن.
  • پرداخت درون‌برنامه‌ای: OpenAI قبلاً قابلیت پرداخت فوری برای Etsy رو راه‌اندازی کرده که به کاربران اجازه میده بدون خروج از ChatGPT خرید کنن. پیش از این، رویترز گزارش داده بود که یکپارچه‌سازی گسترده‌تری با شاپیفای در حال توسعه‌ست و انتظار میره فروشنده‌ها کارمزد پرداخت کنن.

اینکه ببینیم خرید با ChatGPT در عمل چطور کار می‌کنه یه بحثه.

سوال بزرگ‌تر اینه که سئوکارها چطور دارن با این قضیه کنار میان و چطور بین مزیت ترافیک بسیار باکیفیت با چالش‌های حجم کم و نتایج سریعاً در حال تغییر، تعادل برقرار می‌کنن.

نگاه سئوکارها به این قضیه چطوره؟

متخصصان این حوزه هم روی فرصت‌ها و هم روی محدودیت‌های خرید با ChatGPT تاکید دارن.

تحلیل اخیر Siege Media نشون میده که با اینکه ترافیک حاصل از ChatGPT تعامل بیشتری نسبت به جستجوی ارگانیک داره، اما حجمش هنوز به طور قابل توجهی عقبه.

کیفیت تبدیل ممکنه غیرقابل انکار باشه، اما هنوز به مقیاس نرسیده.

در عین حال، نوسان یه موضوع تکراریه.

از آوریل ۲۰۲۵، نتایج خرید با ChatGPT بزرگ‌ترین به‌روزرسانی رو از زمان راه‌اندازی تجربه کرده.

فرمت اون به سرعت در حال تحوله.

تغییرات رابط کاربری، برچسب‌های جدید محصولات و تغییر در نحوه توضیح نتایج، همگی تا به حال پیاده‌سازی شدن.

برای سئوکارها، این یعنی نظارت دائمی، چون جایگاه شما ممکنه یک شبه تغییر کنه.

بعضی‌های دیگه دارن به تصویر بزرگ‌تر نگاه می‌کنن.

به عبارت دیگه، این یه آزمایش جانبی نیست.

خرید با ChatGPT اومده که بمونه و یه تغییر ساختاری در نحوه کشف محصول ایجاد خواهد کرد.

مطالعات این حوزه هم این دیدگاه رو تایید می‌کنه.

یه گزارش اخیر از Semrush نشون داده که:

  • «بازدیدکننده متوسطی که از LLM میاد، ۴.۴ برابر بازدیدکننده متوسط از جستجوی ارگانیک سنتی ارزش داره.»
  • «بازدیدکننده‌هایی که از جستجوی هوش مصنوعی میان، تا سال ۲۰۲۸ از بازدیدکننده‌های جستجوی سنتی پیشی می‌گیرن.»

حتی اگه ارجاع‌های خرید با ChatGPT امروز مثل قطره چکون باشن، مسیر بلندمدت کاملاً مشخصه.

برای سئوکارها، نتیجه‌گیری واضحه: همین الان رصدش کنید و آزمایش کنید که چه چیزی باعث بهبود جایگاهتون میشه.

با این همه ابهام، بهترین راه برای درک خرید با ChatGPT، تمرین و تجربه‌ست.

آزمایش‌های اولیه همین الان هم دارن نشون میدن که چی کار می‌کنه، چی کار نمی‌کنه و نکات عجیب و غریبش کجاست.

یادداشت‌های میدانی: موفقیت‌ها، شکست‌ها و نکات عجیب اولیه

خرید با ChatGPT هنوز حس و حال تازگی داره.

ظاهرش خیلی خوب و صیقلیه، اما آزمایش‌های آژانس‌ها، تیم‌های داخلی و سئوکارها نشون میده که ناپایدار، متناقض و گاهی غیرقابل پیش‌بینیه.

بیایید ببینیم در عمل چی واقعاً جواب میده و چی نه.

چیزهایی که به طور مداوم جواب میدن

  • داده‌های کامل محصول مهمه: برندهایی که فیدهای محصول تمیز و کاملاً پر شده دارن، پاداش می‌گیرن. به طور خاص، محصولاتی که برند، مدل، نوع (variant)، قیمت و موجودی هماهنگ و شناسه‌هایی مثل GTIN/MPN دارن، به طور مکرر برای کوئری‌ها نمایش داده میشن. مقاله‌ای از CleanDigital اشاره می‌کنه که کیفیت فید محصول یکی از فوری‌ترین و باارزش‌ترین اهرم‌ها برای بهینه سازیه.
  • اسکیما و داده‌های ساختاریافته به طور قابل توجهی کمک می‌کنن: سایت‌هایی که از JSON-LD قوی (Product, Offer, AggregateRating, FAQ) استفاده می‌کنن، احتمال بیشتری برای نمایش دارن، به خصوص وقتی که اسکیما به صورت سمت سرور (server-rendered) رندر بشه به جای اینکه دیرتر از طریق جاوا اسکریپت اضافه بشه. راهنمای Wolfgang Digital هم تایید می‌کنه که متادیتای ساختاریافته یه سیگنال رتبه‌بندی مهم در خرید با ChatGPT هست.
  • محتوای مبتنی بر مزایا برنده میشه: صفحات محصولی که توضیح میدن «این برای چه کسی مناسبه» و «چرا خوبه»، محتوای قوی‌ای به هوش مصنوعی میدن تا در قالب برچسب‌ها یا توضیحات کوتاه تکرار کنه.
  • نظرات عمومی و منشن‌ها اعتماد رو افزایش میدن: حس کلی نسبت به محصول، حجم نظرات و منشن‌های خارج از سایت در وبلاگ‌ها یا انجمن‌ها به ساخت برچسب‌هایی مثل «بادوام»، «بی‌صدا» و «مقرون‌به‌صرفه» کمک می‌کنه. ChatGPT از نظرات شخص ثالث، انجمن‌ها، محتوای ناشران و فیدهای فروشنده‌ها اطلاعات می‌گیره.

جاهایی که کار خراب میشه

  • انواع مختلف محصول (Variants) به‌هم‌ریخته‌ست: کاربری که دنبال «کفش ورزشی مشکی» می‌گرده ممکنه رنگ سرمه‌ای ببینه؛ «ملحفه سایز کینگ» ممکنه «کالیفرنیا کینگ» رو نشون بده. وقتی اطلاعات نوع محصول (سایز، رنگ) مبهم یا متناقض باشه، اشتباه پیش میاد.
  • قیمت و موجودی عقب می‌مونن: قیمت نمایش داده شده گاهی تخفیف‌ها رو شامل نمیشه؛ موجودی اغلب به‌روز نیست. کاربر کلیک می‌کنه و با پیام «ناموجود» مواجه میشه که به اعتماد ضربه می‌زنه.
  • ترتیب فروشنده‌ها دل‌بخواهی به نظر می‌رسه: در گزینه‌های خرید، به نظر میرسه لیست شدن فروشنده‌ها بر اساس کامل بودن فید یا اولین فید ایندکس شده‌ست، نه همیشه بهترین قیمت یا وفاداری مشتری.
  • نوسان نتایج واقعیه: همون کوئری ممکنه حتی با فاصله چند ساعت، مجموعه محصولات کاملاً متفاوتی رو برگردونه. برای ردیابی سئو، این یعنی گزارش‌های رتبه ناپایدار و کمتر مفید هستن.

نکات عجیب و رفتارهای غیرمنتظره

  • ارتباط با بینگ (Bing): محصولاتی که در Bing Shopping عملکرد خوبی دارن، به احتمال نامتناسبی در ChatGPT هم ظاهر میشن. به نظر میرسه فیدهای بینگ یکی از منابع اصلی داده هستن.
  • برتری شاپیفای (Shopify): به نظر میرسه فروشگاه‌های شاپیفای از مزایایی مثل یکپارچه‌سازی ساده‌تر کاتالوگ، مدیریت راحت‌تر فید و فیلدهای پر شده‌ی مداوم‌تری برخوردارن.
  • صعود فروشگاه‌های تخصصی (Niche): در آزمایش‌ها، فروشگاه‌های تخصصی با داده‌های محصول قوی و توضیحات غنی، حتی در کوئری‌های رقابتی، بالاتر از فروشگاه‌های بزرگ و عمومی ظاهر میشن.

این برای متخصصان چه معنایی داره؟

الگوها هنوز در مراحل اولیه هستن، اما پیام واضحه.

محصولات زمانی برنده میشن که چهار ستون اصلی رو رعایت کنن – چیزی که می‌تونیم اسمش رو بذاریم متد «FEED».

F: داده‌های کامل محصول (Full product data)

برنده‌ها: داده‌های کامل و سازگار در سراسر فیدها و اسکیما. هر GTIN، نوع محصول و مشخصات فنی باید مشخص باشه.

بازنده‌ها: برچسب‌گذاری مبهم برای انواع محصول، فیدهای قدیمی یا اسکیمای ناقص، مدل‌های زبان بزرگ (LLM) رو به حدس و گمان وامی‌داره و باعث میشه از نمایش محصولات شما خودداری کنن.

E: تأیید خارجی (External validation)

برنده‌ها: نظراتی که زیاد، جدید و در چندین سایت قابل مشاهده باشن. منشن‌های خارج از سایت که اعتبار رو تقویت می‌کنن.

بازنده‌ها: حضور کمرنگ برند در خارج از سایت رسمی، اعتماد رو تضعیف می‌کنه و محصولات رو از لیست کوتاه دور نگه می‌داره.

E: کپی‌رایتینگ جذاب و مبتنی بر مزایا (Engaging benefit-led copy)

برنده‌ها: متنی که از مزایا و کاربردها صحبت می‌کنه، نه فقط مشخصات فنی. چارچوب‌بندی حول «این برای چه کسی مناسبه» و «چه مشکلاتی رو حل می‌کنه».

بازنده‌ها: صفحات محصول خشک و فقط با مشخصات فنی که داستانی برای گفتن ندارن، نه برای هوش مصنوعی جذابن و نه برای خریدار.

D: نظارت پویا (Dynamic monitoring)

برنده‌ها: تیم‌هایی که نرخ نمایش، دقت نمایش اطلاعات و نرخ تبدیل پس از کلیک رو ردیابی می‌کنن.

بازنده‌ها: تکیه بر ردیابی رتبه سنتی در یک سیستم پرنوسان که لیست کوتاه امروزش ممکنه با لیست فردا کاملاً متفاوت باشه.

یک کانال جدید، یک استراتژی جدید

برای سئوکارها و بازاریابان فروشگاه‌های اینترنتی، این موضوع هم ناامیدکننده و هم هیجان‌انگیزه.

ناامیدکننده چون ابزارهای ردیابی سنتی اینجا کاربردی ندارن. هیجان‌انگیز چون به نظر میرسه زمین بازی برای همه بازه.

برندهای کوچک‌تر با داده‌های تمیز و صدای مشتری قوی می‌تونن وارد مکالماتی بشن که در گوگل هرگز نمی‌تونستن از یه فروشگاه بزرگ پیشی بگیرن.

نکته کلیدی اینه که با خرید با ChatGPT مثل یک کانال توزیع جدید رفتار کنیم. این موضوع ربطی به دستکاری تگ‌های عنوان (meta titles) نداره.

موضوع اینه که به هوش مصنوعی یک داستان کامل، سازگار و معتبر از طریق داده‌ها، محتوا و اثبات مشتری ارائه بدیم.

برندهایی که سریع‌تر خودشون رو وفق بدن، صاحب اون لیست کوتاه میشن، در حالی که بقیه هنوز دارن بحث می‌کنن که آیا خرید با هوش مصنوعی «واقعی» هست یا نه.

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *