
بلاگنویسی، هوش مصنوعی و مسیر پیش روی سئو
هوش مصنوعی داره قواعد پیدا شدن و بازیابی اطلاعات رو از نو مینویسه. حالا این شفافیت و وضوح محتواست که تعیین میکنه کدوم وبلاگها تو این نوسانات گوگل و جستجوی مبتنی بر هوش مصنوعی، زنده میمونن و دیده میشن.
سالها بود که به بلاگرها یه چیز رو میگفتم: محتواتون رو اونقدر ساده بنویسید که هم یه بچه کوچیک بفهمتش و هم یه آدم مست!
این قانون سرانگشتی من بود.
اگه یه بچه پنج ساله بتونه نوشته شما رو دنبال کنه و کسی که نصفه و نیمه حواسش جمعه، باز هم بتونه چیزی که میخواد رو تو سایتتون پیدا کنه، یعنی دارید کارتون رو درست انجام میدید.
اما بازی عوض شده. دیگه فقط بحث بچههای کوچیک و آدمهای مست نیست.
شما حالا دارید برای مدلهای زبانی بزرگ (LLMها) هم مینویسید که بیسروصدا دارن کار شما رو اسکن، تفسیر و تو نتایج جستجوی هوش مصنوعی خلاصه میکنن.
قبلاً فکر میکردم نوشتن عالی و سئوی قوی برای موفقیت کافیه. اما چیزی که الان میبینم اینه:
شفافیت حرف اول رو میزنه.
وبلاگهایی که امروز برنده میدون هستن، فقط اونایی نیستن که خوب نوشته شدن یا پر از کلمات کلیدیان. اونا وبلاگهایی هستن که تمیز، یکپارچه و در لحظه، هم برای خوانندهها و هم برای ماشینها قابل درک هستن.
وبلاگنویسی نمرده. فقط داره از یه ابزار ساده برای انتشار محتوا، به یه پلتفرم واقعی برای برندسازی تبدیل میشه که بیش از هر زمان دیگهای، از تلاشهای خارج از سایت (off-site) پشتیبانی میکنه.
دیگه نمیتونید یه دستور آشپزی یا راهنمای سفر رو همینطوری آنلاین منتشر کنید و انتظار داشته باشید با تاکتیکهای سئوی قدیمی رتبه بگیره.
بلاگرها الان باید به سایتشون به چشم یه اکوسیستم نگاه کنن که توش همه چیز به هم وصله – پستها، لینکهای داخلی، بیوگرافی نویسنده و سیگنالهای اعتبار خارجی، همگی همدیگه رو تقویت میکنن.
وقتی سایتها رو بررسی (audit) میکنم، تفاوت بین اونایی که رشد میکنن و اونایی که درجا میزنن، تقریباً همیشه به «تمرکز» برمیگرده.
سایتهای موفق با وبلاگشون مثل یه سیستم زنده رفتار میکنن که با گذشت زمان، هوشمندتر، شفافتر و هدفمندتر میشه.
اما اگه تولیدکنندگان محتوا میخوان از اتفاقات آینده جون سالم به در ببرن، باید سایتهاشون رو برای بچههای کوچیک، آدمهای مست و LLMها بسازن.
تو این مقاله، بلاگرها یاد میگیرن که چطور کارهای زیر رو انجام بدن:
- فضای فعلی وبلاگنویسی رو درک کنن و بفهمن چرا شفافیت و وضوح محتوا از همیشه مهمتر شده.
- محتواشون رو برای AI Overviews، مدلهای زبانی بزرگ (LLM) و سیستمهای بازیابی اطلاعات جدید، بهینه کنن.
- از سوگیری تازگی (recency bias) و سیگنالهای «آخرین بهروزرسانی» برای تقویت دیده شدن استفاده کنن.
- یه برند قابل تشخیص بسازن که LLMها بتونن با اطمینان بهش استناد کنن و اطلاعاتش رو بازیابی کنن.
- بفهمن که چرا آنالیز و بررسی حرفهای سئو (SEO audits) یکی از هوشمندانهترین سرمایهگذاریهاییه که یه بلاگر میتونه انجام بده.
- با استراتژیهای عملی و اثباتشده، برای پنج سال آینده جستجوی مبتنی بر هوش مصنوعی آماده بشن.
فضای وبلاگنویسی در سال ۲۰۲۶: شفافیت در دل آشوب
بیاید روراست باشیم: دنیای وبلاگنویسی الان یه کم متزلزل به نظر میرسه.
یه روز ترافیک ثابته و روز بعد، بعد از یه آپدیت که هیچکس انتظارش رو نداشته، ۴۰ درصد افت میکنه.
بلاگرها دارن میبینن که AI Overviews و «حالت هوش مصنوعی» گوگل، کلیکهایی رو میبلعن که قبلاً مستقیم به سایتشون میومد. پینترست دیگه مثل قبل ورودی نمیاره و ترافیک شبکههای اجتماعی هم به طور کلی غیرقابل پیشبینیه.
اینا توهمات شما نیست. قوانین «کشف شدن» تغییر کرده.
ما وارد مرحلهای شدیم که نوسانات گوگل دیگه یه استثنا نیست، بلکه یه چیز عادیه.
آپدیتهای اصلی (Core updates) ضربههای سنگینتری میزنن، خلاصههای هوش مصنوعی دارن جای ما حرف میزنن و تولیدکنندگان محتوا کمکم متوجه میشن که جستجو دیگه فقط به کلمات کلیدی و بکلینکها محدود نمیشه. بلکه بحث سر زمینه (context)، شفافیت و اعتبار هست.
اما خبر خوب اینه: ترافیکی که واقعاً مهمه، هنوز وجود داره. فقط شکل و شمایلش عوض شده.
قویترین وبلاگهایی که باهاشون کار میکنم، شاهد رشد ترافیک مستقیم و بازدیدکنندگان بازگشتی هستن.
مردم اونا رو به خاطر میارن، اسمشون رو تو گوگل تایپ میکنن، خبرنامههاشون رو باز میکنن و از بوکمارکهای ذخیره شدشون کلیک میکنن. این اتفاقی نیست؛ این نتیجه شفافیت و ثباته.
اگه سایت شما به وضوح توضیح بده که کی هستید، چی ارائه میدید و محتواتون چطور به هم مرتبطه، شما دارید چیزی رو میسازید که من بهش میگم «قابلیت دیده شدن انعطافپذیر».
این همون حضوریه که تو نوسانات الگوریتمها دووم میاره، چون هم مخاطبان شما و هم گوگل، هدف شما رو درک میکنن.
اینجوری بهش فکر کنید: دوران دنبال کردن کلمات کلیدی شانسی و رندوم تموم شده.
بلاگرهایی که پنج سال دیگه هم سرپا میمونن، کسایی هستن که سایتشون رو مثل یه کتابخونه هوشمند سازماندهی میکنن:вигация راحت، پر از تخصص و ساخته شده برای خوانندههایی که بارها و بارها برمیگردن.
سیستمهای هوش مصنوعی هم به همین شفافیت پاداش میدن.
اونا محتوایی میخوان که به هم مرتبط، یکپارچه و در مورد موضوعش با اطمینان صحبت کرده باشه.
اینطوریه که شما تو AI Overviews، بخش «People Also Ask» یا نتایجی که جمینای (Gemini) تولید میکنه، ظاهر میشید.
خلاصه کلام، سردرگمی و ابهام باعث از دست رفتن کلیک میشه، اما شفافیت براتون موندگاری به ارمغان میاره.
نکته کلیدی
- شاید فضای وبلاگنویسی آشفته به نظر برسه، اما استراتژی اونقدرها که مردم فکر میکنن تغییر نکرده.
- روی شفافیت، ساختار و اعتماد کاربر تمرکز کنید. برندی بسازید که هم مردم و هم هوش مصنوعی بتونن به راحتی اون رو بشناسن و بهش اعتماد کنن.
شتاب هوش مصنوعی: از جستجو تا بازیابی اطلاعات
چند سال پیش، سئو تماماً در مورد دنبال کردن رتبهها بود.
کلمات کلیدیتون رو انتخاب میکردید، پستتون رو مینوشتید، چندتا لینک میساختید و امیدوار بودید که به صفحه اول برسید.
به اندازه کافی ساده بود. اما اون دنیا دیگه وجود نداره.
امروز، ما در دورهای هستیم که بهترین اسم براش عصر بازیابی اطلاعاته.
سیستمهای هوش مصنوعی مثل ChatGPT، جمینای و Perplexity، دیگه لینکها رو لیست نمیکنن؛ اونا جوابها رو از برندها، نویسندهها و سایتهایی که بیشتر بهشون اعتماد دارن، «بازیابی» میکنن.
Duane Forrester این موضوع رو به بهترین شکل بیان کرد – جستجو داره از «رتبهبندی» به «بازیابی» تغییر میکنه.
به جای اینکه بپرسیم «رتبه من کجاست؟»، تولیدکنندگان محتوا باید بپرسن: «آیا من قابل بازیابی هستم؟»
این تغییر طرز فکر، همه چیز رو در مورد نحوه تولید محتوای ما عوض میکنه.
Mike King این ایده رو گسترش داد و مفهوم مهندسی ارتباط (relevance engineering) رو معرفی کرد.
موتورهای جستجو و LLMها حالا از زمینه (context) برای درک ارتباط استفاده میکنن، نه فقط کلمات کلیدی. اونا به این موارد نگاه میکنن:
- چقدر به طور مداوم موضوعات خاصی رو پوشش میدید.
- صفحات شما چقدر خوب به هم متصل هستن.
- آیا شما به عنوان یک مرجع (authority) در حوزه تخصصی خودتون شناخته میشید یا نه.
اینجاست که ساختار و شفافیت شروع به نتیجه دادن میکنن.
سیستمهای هوش مصنوعی میخوان بفهمن شما کی هستید و جایگاهتون کجاست.
اونا این رو از طریق لینکهای داخلی، اسکیما، بیوگرافی نویسنده و تمرکز موضوعی یکپارچه شما یاد میگیرن.
وقتی همه چیز با هم هماهنگ باشه، شما دیگه فقط در جستجو رتبه نمیگیرید، بلکه به یک موجودیت شناختهشده (entity) تبدیل میشید که هوش مصنوعی میتونه ازش اطلاعات استخراج کنه.
من این رو به طور مستقیم در حین بررسی سایتها دیدم. وبلاگهایی با ساختارهای داخلی قوی و اعتبار موضوعی واضح، به مراتب بیشتر احتمال داره که به عنوان منبع در AI Overviews و نتایج LLMها ذکر بشن.
شما با این کار سردرگمی رو از بین میبرید و هم به کاربران و هم به مدلهای هوش مصنوعی یاد میدید که برند شما رو با حوزههای تخصصی خاصی مرتبط بدونن.
نکته کلیدی
- دیگه نگران رتبه بالاتر نباشید. شروع کنید به اینکه خودتون رو راحتتر قابل بازیابی کنید.
- سایتی بسازید که به وضوح به گوگل و هوش مصنوعی بگه شما کی هستید، چی ارائه میدید و چرا محتوای شما شایسته استناد شدنه.
درک سوگیری تازگی: چرا بهروز بودن دوست شماست؟
این چیزیه که من تو بررسیهام زیاد میبینم: دو تا پست که یک موضوع رو پوشش میدن، هر دو توسط بلاگرهای باتجربه نوشته شدن و از نظر فنی هم سالم هستن. با این حال، یکی به طور مداوم از اون یکی عملکرد بهتری داره.
تفاوت کجاست؟ یکی تاریخ واضح «آخرین بهروزرسانی» رو نشون میده و اون یکی نه.
این جزئیات کوچیک، بیشتر از اون چیزی که اکثر مردم فکر میکنن اهمیت داره.
تحقیقات Metehan Yesilyurt چیزی رو تأیید میکنه که خیلی از سئوکارها از مدتی قبل بهش مشکوک بودن: LLMها و نتایج جستجوی مبتنی بر هوش مصنوعی، به محتوای جدیدتر علاقه دارن و متاسفانه از این موضوع به اسم تحقیق، سوءاستفاده میشه.
این ویژگی در طراحی اونها تعبیه شده. وقتی مدلهای هوش مصنوعی چندین پاسخ ممکن برای انتخاب دارن، اغلب محتوای جدیدتر یا اخیراً بهروز شده رو ترجیح میدن.
این همون سوگیری تازگی (recency bias) هست و داره هم جستجوی هوش مصنوعی و هم رفتار کلیک کاربران در گوگل رو تغییر میده.
ما همین الگو رو در نتایج جستجوی سنتی (SERP) هم میبینیم.
پستهایی که تاریخ «آخرین بهروزرسانی» قابل مشاهدهای دارن، معمولاً نرخ کلیک بالاتری کسب میکنن.
مردم – و الگوریتمها – به اطلاعات تازه اعتماد دارن.
به همین دلیله که یکی از اولین چیزهایی که من تو یه بررسی چک میکنم اینه که گوگل چطور ساختار تاریخ رو در یک وبلاگ تفسیر میکنه.
آیا تاریخ بهروزرسانی صحیح رو تشخیص میده یا روی تاریخ انتشار اولیه گیر کرده؟
گاهی اوقات راهحل ساده است: نشانه گذاری (markup) قدیمی «منتشر شده در» رو حذف کنید و مطمئن بشید که تاریخ بهروزرسانی به وضوح قابل مشاهده و قابل خزش (crawlable) باشه.
وقتهای دیگه هم هست که HTML یا اسکیمای صفحه، سیگنالهای متناقضی میفرسته که گوگل رو گیج میکنه و باید اونا رو پاکسازی کرد.
وقتی گوگل یا یک LLM نتونه تازگی محتوای شما رو تشخیص بده، شما دارید جایگاهتون رو به کسی تقدیم میکنید که این تازگی رو بهتر نشون میده.
چطور از این اتفاق جلوگیری کنیم؟ بهروزرسانیهاتون رو پنهان نکنید. اونها رو به نمایش بذارید.
وقتی دستور پختها رو آپدیت میکنید، اطلاعات سفر جدیدی اضافه میکنید یا محصولی رو تست میکنید، پستتون رو بهروز کنید و تاریخ رو واضح نشون بدید.
این کار به خوانندهها و سیستمهای هوش مصنوعی میگه: «این محتوا زنده و مرتبطه.»
البته، ناگفته نمونه که گوگل تاریخچهای از نسخههای مختلف یک سند رو نگه میداره.
یه پست معمولی ممکنه دهها کپی ذخیرهشده داشته باشه و گوگل به راحتی میتونه نسخه جدید رو با نسخههای قبلی مقایسه کنه.
از ایجاد تغییرات کوچیکی که ارزشی برای کاربر ندارن یا انتشار مجدد با تاریخ جدید برای تظاهر به مرتبط بودن، خودداری کنید. گوگل به طور خاص در راهنماهاش به این موضوع اشاره کرده.
نکته کلیدی
- تازگی محتوا یک مزیت در رتبهبندی و بازیابی اطلاعاته. محتواتون رو بهروز نگه دارید، این تازگی رو قابل مشاهده کنید و مطمئن بشید که گوگل و LLMها تاریخهای درست رو میخونن.
- هرچقدر سیگنالهای بهروزرسانی شما واضحتر باشه، سیگنالهای اعتماد شما هم قویتر میشه.
ارتباط، موجودیتها (Entities) و ظهور سئوی برند
بیاید در مورد این صحبت کنیم که تو این دنیای جدید مبتنی بر هوش مصنوعی، چه چیزی واقعاً در ذهنها میمونه.
وقتی از ChatGPT، جمینای یا Perplexity سوالی میپرسید، اون بر اساس موجودیتها (entities) فکر میکنه – یعنی افراد، برندها و مفاهیمی که از قبل میشناسه.
هرچقدر این مدلها واضحتر تشخیص بدن که شما کی هستید و نماینده چه چیزی هستید، احتمال اینکه موقع تولید پاسخ، اطلاعات شما رو بازیابی کنن، بیشتر میشه.
اینجاست که سئوی برند (Brand SEO) وارد میدون میشه.
هری کلارکسون-بنت در مقاله «چطور در دنیای پس از هوش مصنوعی یک برند (با سئو) بسازیم» به نکته عالی اشاره میکنه: LLMها به تقویت برند پاداش میدن.
اونا میخوان نامها، نویسندهها و وبسایتها رو به یک حوزه تخصصی واضح متصل کنن و ثبات رو به خاطر میسپارن.
اگه نام، سایت و پروفایل نویسنده شما در سراسر وب با هم هماهنگ باشن (لوگوی یکسان، لحن یکسان، تخصص یکسان)، شما شروع به آموزش دادن این مدلها میکنید که به شما اعتماد کنن.
من همیشه به بلاگرها میگم: هوش مصنوعی همونجوری یاد میگیره که آدما یاد میگیرن. الگوها، لحن و تکرار رو به خاطر میسپاره. پس کاری کنید که این الگوها به راحتی دیده بشن.
- همهجا از یک بیوگرافی نویسنده ثابت استفاده کنید.
- صفحات «درباره ما» واضحی بسازید که نام شما رو به حوزه تخصصیتون وصل کنه.
- بهترین محتواهاتون رو به صورت داخلی لینک بدید تا گوگل و هوش مصنوعی بتونن نقشه تخصص شما رو ترسیم کنن.
- از دادههای ساختاریافته (structured data) برای تقویت روابط بین موجودیتها استفاده کنید (مثلاً اسکیماهای author, organization, و sameAs).
- و اینم یه چیز جدید که شروع به توصیه کردنش به مشتریانم کردم: دکمههای هوش مصنوعی (AI Buttons).
من اولین بار در مورد این دکمهها در مقاله قبلیام، «هوش مصنوعی دشمن نیست: چطور بلاگرها میتوانند در دنیای جستجوی مولد رشد کنند»، صحبت کردم و یک نمونه تصویری از اون ارائه دادم.
اینها دکمههای سادهای روی سایت هستن که خوانندهها رو تشویق میکنن محتوای شما رو با استفاده از ابزارهای هوش مصنوعی مثل ChatGPT یا جمینای ذخیره یا خلاصه کنن.
وقتی کاربرا این کار رو میکنن، این مدلها شروع به دیدن سایت شما به عنوان یک نمونه قابل اعتماد میکنن. به مرور زمان، این میتونه روی چیزهایی که این سیستمها به یاد میارن و توصیه میکنن، تأثیر بذاره.
به این کار به چشم ساختن اعتبار برای عصر هوش مصنوعی نگاه کنید. این به معنی بازی دادن سیستم نیست؛ بلکه به معنی اطمینان از اینه که برند شما به یاد موندنی، یکپارچه و ارزش بازیابی شدن رو داره.
خوشبختانه، این دکمهها دارن رایجتر میشن و طراحان قالب مثل Feast اونها رو به عنوان بلوکهای سفارشی ارائه میدن.
و این دکمهها کار میکنن – من دیدم که تولیدکنندگان محتوا وبلاگهاشون رو به برندهای کوچک اما قدرتمندی تبدیل کردن که LLMها حالا به طور منظم بهشون استناد میکنن.
اونا این کار رو با تقویت هویتشون در همهجا و سپس با استفاده از دکمههای هوش مصنوعی برای تشویق ترافیک موجودشون به ذخیره سایتهاشون به عنوان نمونههای باکیفیت برای ارجاع در آینده، انجام دادن.
نکته کلیدی
- گوگل و هوش مصنوعی دیگه فقط محتوا رو رتبهبندی نمیکنن؛ اونها موجودیتها رو تشخیص میدن و برندها رو به خاطر میسپارن.
- هرچقدر سیگنالهای برند شما یکپارچهتر و متصلتر باشن، احتمال اینکه در نتایج جستجوی هوش مصنوعی بازیابی، استناد و مورد اعتماد قرار بگیرید، بیشتره.
چرا هر بلاگری حالا بیش از همیشه به یک متخصص سئو نیاز دارد
وبلاگنویسی هیچوقت کار آسونی نبوده، اما هیچوقت هم سختتر از الان نبوده.
بین آپدیتهای اصلی، AI Overviews و الگوریتمهای در حال تغییر، از تولیدکنندگان محتوا انتظار میره که با تغییراتی همگام باشن که حتی سئوکارای باتجربه هم برای پیگیریشون به زحمت میافتن.
و مشکل همینه – خیلی از بلاگرها هنوز دارن سعی میکنن همه چیز رو به تنهایی کشف کنن.
اگه یه چیزی باشه که بعد از انجام بیش از ۱۶۰ بررسی سایت در امسال یاد گرفتم، اینه: تقریباً هر بلاگر در حال تقلا، به موفقیت نزدیکتر از چیزیه که فکر میکنه. اونا فقط شفافیت ندارن.
یک آنالیز سئوی خوب، کاری بیشتر از اشاره به لینکهای شکسته یا صفحات کند انجام میده. به شما نشون میده که چرا محتواتون با گوگل، خوانندهها و حالا LLMها ارتباط برقرار نمیکنه.
بررسیهای من بر اساس چارچوبی ساخته شده که بهش میگم «بچههای کوچیک، آدمهای مست و LLMها».
اگه سایت شما برای این سه گروه مخاطب کار کنه، وضعیتتون عالیه.
برای بچههای کوچیک
- ساختار ساده است. سلسلهمراتب محتوای شما منطقیه. هر پست یک موضوع واضح داره و دستهبندیهای شما مثل یه هزارتو نیستن.
برای آدمهای مست
- سایت شما سریع، واکنشگرا (responsive) و بخشنده است. مردم میتونن چیزی که میخوان رو پیدا کنن، حتی وقتی که کاملاً متمرکز نیستن.
برای LLMها
- دادههای شما تمیزه، موجودیتهای شما به هم متصلن و تخصص شما برای سیستمهای هوش مصنوعی که سایت شما رو اسکن میکنن، کاملاً شفافه.
وقتی بلاگرها این رویکرد رو دنبال میکنن، اعداد و ارقام خودشون گویای همه چیز هستن.
فقط در سال ۲۰۲۵، مشتریان من به طور متوسط ۴۷٪ افزایش در ترافیک گوگل و بهبود ۲۱ تا ۳۳ درصدی در RPM (درآمد به ازای هر هزار بازدید) رو طی چند ماه پس از اجرای توصیهها مشاهده کردن.
این فقط مربوط به رتبه بهتر گرفتن نیست. هر بررسی، یک نقشه راهه برای کمک به بلاگرها تا سایتشون رو برای دیده شدن بلندمدت در جستجوی سنتی و کشف مبتنی بر هوش مصنوعی، جایگاهیابی کنن.
این یعنی بهینهسازی برای چیزهایی مثل:
- دادههای ساختاریافته و اسکیمای تمیز که درک هوش مصنوعی رو بهبود میبخشه.
- سیگنالهای صحیح تاریخ و فراداده (metadata) تا سوگیری تازگی به نفع شما کار کنه.
- لینکسازی داخلی قوی تا اعتبار موضوعی شما هم برای انسانها و هم برای ماشینها واضح باشه.
- همراستایی برند در بیوگرافی نویسنده، موجودیتها و پروفایلهای اجتماعی.
شما نمیتونید نوسانات گوگل رو کنترل کنید، اما میتونید کنترل کنید که سایتتون چقدر شفاف، قابل خزش و متصل باشه. این چیزیه که پاداش میگیره.
و در حالی که من همیشه از بررسیهای حرفهای دفاع میکنم، این فقط برای فروش یه سرویس نیست.
شما به کسی نیاز دارید که بتونه نگاهی صادقانه، فنی و استراتژیک به زیرساخت سایتتون بندازه.
چرا؟
چون تفاوت بین «وضعیت خوب» و «رشد کردن در جستجوی هوش مصنوعی» اغلب به یک بررسی خوب و دقیق بستگی داره.
نکته کلیدی
- سئوی خودآموز (DIY SEO) دیگه کافی نیست. بررسیهای حرفهای باارزشترین سرمایهگذاریه که یک بلاگر میتونه در سال ۲۰۲۶ و بعد از اون انجام بده.
- نه برای بردهای سریع، بلکه برای ساختن سایتی که قابل درک، سازگار و آماده برای آینده، هم برای گوگل و هم برای هوش مصنوعی باشه.
مسیر پیش رو: وبلاگنویسی در سالهای ۲۰۲۶ تا ۲۰۳۰
خب، همه اینها به کجا ختم میشه؟ وبلاگنویسی پنج سال دیگه اصلاً چه شکلیه؟
این چیزیه که من در آینده میبینم.
ما به سمت یک وب عاملمحور (agentic web) در حال حرکتیم، جایی که سیستمهای هوش مصنوعی کار جستجو، خلاصهسازی و توصیه کردن رو برای ما انجام میدن.
به جای تایپ کردن یک کوئری در گوگل، مردم از هوش مصنوعی شخصیشون برای ایده شام، برنامه سفر یا پیشنهاد یک محصول سوال خواهند کرد.
و این سیستمها از لیست کوتاهی از منابع معتبری که از قبل «میشناسن» اطلاعات استخراج خواهند کرد.
به همین دلیله که کاری که امروز انجام میدید اینقدر اهمیت داره.
هر بار که پستی منتشر میکنید، ساختار سایتتون رو اصلاح میکنید یا سیگنالهای برندتون رو تقویت میکنید، دارید به هوش مصنوعی یاد میدید که شما کی هستید.
شما دارید یک رابطه بلندمدت با سیستمهایی میسازید که تصمیم میگیرن چه چیزی نشون داده بشه و چه چیزی نادیده گرفته بشه.
اینطوریه که انتظار دارم چند سال آینده پیش بره:
- کشف محتوا با مدیریت هوش مصنوعی به یک امر عادی تبدیل میشه: به جای مرور کردن ۱۰ تا لینک، کاربران توصیههای سفارشی از منابع معتبر دریافت میکنن. وبلاگهایی که زنده میمونن، اونایی هستن که هوش مصنوعی از قبل به عنوان منابع قابل اعتماد میشناسدشون.
- سئوی برند-محور حاکم میشه: رتبه گرفتن برای یک کلمه کلیدی، کمتر از این اهمیت خواهد داشت که برند شما به عنوان «پاسخ» ظاهر بشه. دیده شدن فقط به بهینهسازی بستگی نخواهد داشت، بلکه به اعتبار هم بستگی داره.
- ایندکسگذاری موجودیت-محور به پایه و اساس تبدیل میشه: گوگل و مدلهای هوش مصنوعی به طور فزایندهای بر اساس موجودیتها ایندکس میکنن، نه URLها. این یعنی نام نویسنده، دادههای ساختاریافته و تمرکز موضوعی شما، همگی نقش مستقیمی در قابلیت کشف شدن دارن.
- داستانسرایی انسانی به تمایز نهایی تبدیل میشه: هوش مصنوعی میتونه اطلاعات رو خلاصه کنه، اما نمیتونه تجربه زیسته، لحن یا احساسات رو تکرار کنه. محتوایی که متمایز میشه، محتوایی خواهد بود که حس انسانی داشته باشه.
تولیدکنندگان محتوایی که در این فصل جدید برنده خواهند بود، کسایی هستن که تلاش برای زرنگبازی در مقابل گوگل رو متوقف میکنن و شروع به ساختن سیستمهایی میکنن که هوش مصنوعی به راحتی بتونه درک کنه و انسانها واقعاً باهاش ارتباط برقرار کنن.
این به معنی دنبال کردن ترندها یا بازسازی سایتتون هر بار که یک آپدیت جدید میاد، نیست. بلکه به معنی درست انجام دادن اصول اولیه و اجازه دادن به شفافیت، اعتماد و اصالت برای پیش بردن شماست.
چون حقیقت اینه که گوگل دیگه دروازهبان نیست. شما هستید.
برند، تخصص و توانایی شما برای برقراری ارتباط واضح، تصمیم خواهد گرفت که چقدر در جستجو و کشف مبتنی بر هوش مصنوعی دیده خواهید شد.
نکته کلیدی
- پنج سال آینده وبلاگنویسی متعلق به کسایی خواهد بود که برندهای شفاف و انسانمحوری میسازن که هوش مصنوعی درک میکنه و مخاطبان دوستش دارن.
- محتواتون رو تازه، ساختارتون رو تمیز و صداتون رو به طور غیرقابل اشتباهی، مال خودتون نگه دارید.
شفافیت به جای آشفتگی
اگه یه چیزی باشه که بخوام بلاگرها از همه این حرفها یاد بگیرن، اینه که شفافیت همیشه برنده است.
ما داریم سریعترین تحول در تاریخ جستجو رو تجربه میکنیم.
هوش مصنوعی در حال بازنویسی نحوه کشف، رتبهبندی و بازیابی محتواست.
بله، این ترسناکه. اما برای کسانی که مایل به سازگاری هستن، پر از فرصته.
من این رو صدها بار در بررسیهای امسال دیدم.
بلاگرهایی که سایتهاشون رو ساده میکنن، دادههاشون رو تمیز میکنن و روی سیگنالهای اعتبار تمرکز میکنن، نتایج قابل اندازهگیری میبینن.
اونها در AI Overviews ظاهر میشن. رتبههای از دست رفتهشون رو پس میگیرن. مخاطبانی میسازن که حتی وقتی الگوریتمها دوباره تغییر میکنن، باز هم برمیگردن.
این در مورد جنگیدن با هوش مصنوعی نیست – بلکه در مورد کار کردن با اونه. هدف اینه که به سیستم نشون بدید کی هستید و چرا محتوای شما مهمه.
این توصیه منه، صرف نظر از اینکه چه متخصصی رو انتخاب میکنید:
- سایتتون رو توسط کسی که هم سئو و هم جستجوی هوش مصنوعی رو میفهمه، بررسی کنید.
- محتواتون رو بهروز و ساختارتون رو تمیز نگه دارید.
- کاری کنید که برندتون هم برای خوانندهها و هم برای ماشینها به راحتی قابل تشخیص باشه.
- برای بچههای کوچیک، آدمهای مست و LLMها محتوا بسازید.
هیچوقت تولیدکننده محتوا بودن سختتر از الان نبوده، اما هیچوقت هم ساختن چیزی که دوام بیاره، ممکنتر از الان نبوده.
وبلاگهایی که در پنج سال آینده زنده میمونن، سازمانیافته، انسانی و شفاف خواهند بود.
آینده وبلاگنویسی متعلق به تولیدکنندگانی است که شفافیت را به جای آشفتگی انتخاب میکنند. هوش مصنوعی صدای انسان را پاک نخواهد کرد – بلکه صداهایی را که ارزش شنیدن دارند، تقویت خواهد کرد.
به امید شنیده شدن صداها و موفقیت در آینده. موفق باشید.
پاسخی بگذارید