آیا هوش مصنوعی شغلها را از بین میبرد؟ تحقیقات ییل میگوید خیر!
آیا ابزارهای هوش مصنوعی دارن شغلهای مارکتینگ رو حذف میکنن؟ تحقیق دانشگاه ییل میگه با گذشت ۳۳ ماه، با وجود ریسک بالا، هیچ جابجایی شغلی اتفاق نیفتاده.
متخصصان مارکتینگ جزو آسیبپذیرترین گروهها در برابر تحولات هوش مصنوعی قرار میگیرن. اخیراً هم وبسایت Indeed، بازاریابی رو در رتبه چهارم شغلهایی قرار داده که بیشترین تأثیرپذیری از هوش مصنوعی مولد رو دارن.
اما دادههای استخدامی یه چیز دیگهای میگن.
یه تحقیق جدید از آزمایشگاه بودجه دانشگاه ییل نشون میده که «بازار کار، از ۳۳ ماه پیش که ChatGPT عرضه شد، هیچ اختلال قابلتوجهی رو تجربه نکرده» و این یافته، ترس از بیکاری گسترده در سطح اقتصاد رو از بین میبره.
این شکاف بین ریسک پیشبینیشده و تأثیر واقعی، نشون میده که امتیازهای «در معرض بودن» یا همون «exposure»، شاید نتونن جابجایی شغلی رو پیشبینی کنن.
محققان دانشگاه ییل میگن دو معیاری که تحلیل کردن، یعنی معیار تأثیرپذیری از دید OpenAI و آمار استفاده واقعی از مدلهای شرکت Anthropic، دو موضوع متفاوت رو نشون میدن و در عمل، ارتباط کمی با هم دارن.
امتیازهای «در معرض بودن» با واقعیت جور در نمیان
محققان ییل بررسی کردن که ترکیب شغلی از نوامبر ۲۰۲۲ چطور تغییر کرده و اون رو با تحولات تکنولوژی گذشته، مثل ظهور کامپیوترها و اوایل اینترنت، مقایسه کردن.
«ترکیب شغلی» یعنی توزیع نیروی کار در شغلهای مختلف. این ترکیب وقتی تغییر میکنه که کارمندها شغلشون رو عوض کنن، کارشون رو از دست بدن یا وارد حوزههای جدیدی بشن.
طبق این تحقیق، سرعت تغییرات شغلی فقط حدود یک درصد سریعتر از دوران اولیه فراگیر شدن اینترنته:
«تغییرات اخیر فقط حدود ۱ درصد سریعتر از چیزیه که در آغاز قرن بیست و یکم و با فراگیر شدن اینترنت شاهدش بودیم.»
بخشهایی که تأثیرپذیری بالایی از هوش مصنوعی دارن (مثل فناوری اطلاعات، امور مالی، و خدمات حرفهای و کسبوکار)، تغییرات بیشتری داشتن. اما «دادهها نشون میدن که این روندها، حتی قبل از عرضه ChatGPT هم شروع شده بودن.»
تئوری در برابر عمل: شکاف در میزان استفاده
این تحقیق، دادههای تئوری «تأثیرپذیری» از OpenAI رو با دادههای استفاده واقعی از مدل Claude شرکت Anthropic مقایسه میکنه و به این نتیجه میرسه که هماهنگی کمی بینشون وجود داره.
استفاده واقعی از هوش مصنوعی در حوزههای خاصی متمرکز شده: «کاملاً مشخصه که بیشترین میزان استفاده، در اختیار کارکنان مشاغل کامپیوتری و ریاضیه» و در عین حال، استفاده در حوزههای هنر، طراحی و رسانه هم بیشتر از حد متوسطه. این موضوع بهخوبی نشون میده که چرا امتیازهای «تأثیرپذیری» با میزان استفاده واقعی در عمل، تطابق دقیقی ندارن.
دادههای استخدامی از یک ثبات خبر میدن
این تیم، افراد بیکار رو بر اساس مدتزمان بیکاریشون دنبال کردن تا نشانههایی از جابجایی شغلی بهخاطر هوش مصنوعی پیدا کنن. اما چیزی پیدا نکردن.
افراد بیکار، فارغ از اینکه چه مدت بیکار بودن، «در شغلهایی بودن که بهطور متوسط حدود ۲۵ تا ۳۵ درصد از وظایفشون با هوش مصنوعی مولد قابل انجام بود» و «هیچ روند صعودی مشخصی» هم در این زمینه دیده نشده.
به همین شکل، وقتی نویسندههای تحقیق، میزان استفاده از هوش مصنوعی برای «اتوماسیون/تکمیل وظایف» رو در سطح مشاغل بررسی کردن، به این نتیجه رسیدن که این معیارها «هیچ ربطی به تغییرات در آمار اشتغال یا بیکاری ندارن.»
نگاهی به تاریخچه تحولات بزرگ
تحولات بزرگ گذشته، سالها طول کشیدن، نه چند ماه. همونطور که محققان ییل میگن:
«از نظر تاریخی، تحولات گسترده تکنولوژیک در محیطهای کاری معمولاً در طول چند دهه اتفاق میفتن، نه چند ماه یا چند سال. کامپیوترها تقریباً یک دهه بعد از عرضه عمومیشون تو ادارات فراگیر شدن و حتی بیشتر طول کشید تا بتونن گردش کار اداری رو متحول کنن.»
این محققها همچنین تأکید میکنن که کارشون جنبه پیشبینی نداره و قراره ماهانه بهروزرسانی بشه:
«تحلیل ما پیشبینی آینده نیست. ما قصد داریم این روندها رو ماهانه زیر نظر بگیریم تا ارزیابی کنیم که تأثیرات هوش مصنوعی بر مشاغل چطور ممکنه تغییر کنه.»
این یعنی چی؟
یک رویکرد سنجیده، بهتر از وحشتزدگیه. هم Indeed و هم دانشگاه ییل تأکید میکنن که نتایج واقعی، به پذیرش تکنولوژی، طراحی گردش کار و مهارتآموزی مجدد بستگی داره، نه فقط به «در معرض بودن» خام.
تأثیرات هوش مصنوعی بر افراد تازهکار، ارزش زیر نظر گرفتن رو داره: محققان ییل به «شواهد اولیه» از تأثیرات احتمالی بر کارکنان تازهکار اشاره میکنن، اما هشدار میدن که دادهها محدودن و نتیجهگیری هنوز زوده.
نگاه به آینده
سازمانها باید هوش مصنوعی رو هوشمندانه و با برنامه با کارشون ادغام کنن، نه اینکه منفعلانه و از سر واکنش، ساختارشون رو تغییر بدن.
تا زمانی که دادههای جامع و چند پلتفرمی از میزان استفاده در دسترس نباشه، روندهای استخدامی همچنان قابلاعتمادترین شاخص باقی میمونن. و تا الان، این روندها بیشتر از اینکه تحول رو نشون بدن، از ثبات خبر میدن.
پاسخی بگذارید